آزربايجان حاقيندا
یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:20

توركو ديل اويره نك(8)


درس هشتم:
ضماير



ضمير شخصي:ضمير شخصي به كلمه اي گفته مي شود كه جايگزين اسم در جمله باشد:
ضمير شخصي منفصل:

Bən
بن(من)

Sən
سن(تو)

Ol
اول(او)

Biz
بيز(ما)

Siniz
سينيز(شما)

Onlar
اونلار(ايشان،آنها)

اونلار را در محاوره، اولار نيز مي گويند.
اول را در محاوره، اُ نيز مي گويند.
سينيز را در محاوره، سيز نيز مي گويند.
بن را در محاوره، من نيز ميگويند.

ضماير شخصي جمع، دوباره جمع پذيراند:

مثلاً:
Bizlər
بيزلر(ما ها)

ضماير اشاره اي:

ضمير اشاره اي كلمه اي است كه به جاي اسمي نهاده ميشود كه به آن اشاره شده و يا نشان داده مي شود:

ضماير اشاره اي مفرد:

Bu
بو(اين)

Ol
اول(آن،او)

Bura
بورا(اينجا)

ضمير اشاره اي جمع:

Bunlar
بونلار(اين ها)

Onlar
اونلار(آنها،ايشان)

Ora
اورا(آن جا)

توجه: شو،صورت كلاسيك بو، مي باشد.همانگونه كه اول،صورت كلاسيك اُ مي باشد.

Şu=Bu
Ol=O

بونلار را در محاوره، بولار نيز مي گويند.


بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:15

توركو ديل اويره نك(7)


درس هفتم:
فعل

فعل به كلمه اي گفته مي شود كه مشخصات زير را داشته باشد.
-كار عملي شده را در زمان هاي مختلف(گذشته،حال،آينده)بيان كند.
-مفرد و يا جمع بودن فاعل را ذكر كند.
-كاري را كه بوسيله ي كسي انجام شده و يا به كسي يا چيزي اعمال مي شود،نشان ده8د.
-شكل مثبت و منفي بودن عمل انجام شده را روشن كند.
-نحوه ي ربطي و شرطي بودن كار عملي شده ا بيان كند.

شكلهاي مختلف افعال تركي به وسيله ي پسوند هاي گوناگون ساخته مي شوند.در بخش هاي بعدي شما را با نحوه ي صرف فرم هاي افعال آشنا خواهيم كرد.

علائم جمع:

جمع بندي تركي بوسيله ي دو پسوند
Lar
لار
و
Lər
لر

(با هماهنگي كوچك)انجام مي گيرد.
افعالي كه آخرين حرف صدادار آنها با آهنگ پاييني
A,I,O,U
است با پسوند
Lar
لار
جمع بسته مي شود.

به مثال هاي زير توجه كنيد:

Adam
آدام(آدم)
Adamlar

آداملار(آدم ها)


İnsan
اينسان(انسان)
İnsanlar

اينسانلار(انسان ها)


Işıq
ايشيق(نور)
Işıqlar

ايشيقلار(نورها)

Pul
پول(پول)
Pullar

پوللار(پول ها)


Noxud
نوخود(نخود)
Noxudlar

نوخودلار(نخودها)


تذكر:اگر يك كلمه ي غير تركي در زبان تركي جا بيفتد،با فرمول تركي جمع بسته ميشود.


مثال:


Biyaban
بيابان
Biyabanlar

بيابانلار


اگر آخرين حرف صدادار كلمه اي با آهنگ بالائي
Ü,Ö,İ,E,Ə
باشد،جمع بستن آن با پسوند
Lər
لر
انجام مي گيرد.

مثال:

İp
ايپ(طناب)
İplər

ايپلر(طناب ها)


Söz
سؤز(حرف،سخن)
Sözlər

سؤزلر(حرف ها،سخنان)


Gül
گؤل(گل)
Güllər

گؤللر(گل ها)


El
ائل(ايل)
Ellər

ائللر(ايل ها)

توجه:هماهنگي حروف صدا دار پسوند با ريشه و يا واژه ي ماقبل خود قبلاً به طور مفصل توضيح داده شده است،پسوند هاي جمع ساز نيز از همان قاعده ي كلي تبعيت مي كنند.در هر صورت چگونگي كاربرد ِ پسوندهاي جمع ساز،به طور خلاصه توضيح داده شد

بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:13

توركو ديل اويره نك(6)

درس ششم:اسم و مصدر

اسم:
اسم كلمه اي است كه براي ناميدن همه موجودات به كار برده مي شود و در به كار بردن اسم در جمله بايد به فرمهاي مختلف آن توجه كرد،تا بتوان اعضاي ديگر جمله را با آن همگون ساخت.

انواع اسم:
اسم ساده:
اسمي است كه تنها يك جزء دارد و با اسامي ديگر تركيب نيافته است.اسم ساده مي تواند تنها از يك بخش(مثال اول و دوم) و يا چندين بخش(مثال سوم و چهارم) تشكيل يافته باشد.اسم اول يك اسم عربي ست به هر صورت براي درك مطلب براي غير ترك زبانان مثال زديم.

مثال:
علي
Əli

باغ
Bağ

آغاج
Ağac

آتتئلا
Attıla


اسم مركب:
اسمي است كه از تركيب دو يا چند جزء بدست مي آيد،ولي بر اسم فرد و يا چيز مفردي دلالت كند.
مثال:
علي ريضاƏliriza
باداملئق(بادامستان)Badamlıq
اسامي كه از ساير زبان ها و به خصوص از زبان عربي گرفته شده اند و در زبان فارسي با اصول عربي جمع بسته شوند،در دستور زبان تركي همانند اسامي ساده و مركب با قانون خاص تركي يعني بوسيله ي دو پسوند "لر"و "لار" به سادگي جمع بسته مي شوند و نيازي به يادگيري و به كار بردن علائم جمع عربي نيست.
مثال:
(موتتفيق لر)متفقينMüttəfiqlər
(
خالقلار)خلايق Xalqlar


تذكر: دوباره تأكيد مي كنيم كه ممكن است يك اسم ساده از چندين هجا تشكيل يافته باشد مانند مثال چهارم اسامي ساده.اما چيزي كه مهم است اين يك واژه ي جامد است و به مشتقات ريزتر تقسيم نمي شود.

Attıla=At+tı+la

البته اصل اين مثال يك اسم مركب بود كه با حذف n ار آخر،انرا به يك اسم ساده سه هجايي تشبيه كرده ات.

Attılan=Attıl+lan

با اين نگرش اين اسم از دو قسمت تشكيل يافته است. قسمت اول خود از دو هجاي At+tıl در معناي بپر(فعل امر) و قسمت دوم، اك ِ مجهول ساز است.منظور از اك همان پسوند است.

به هر صورت به علت عرف شدن حذف n ما نيز آنرا در زمره ي اسامي ساده آورديم. مثالي ساده از يك اسم ساده ي سه هجايي در زير ارائه مي دهيم:

Ildırım
Il+dı+rım
رعد و برق

البته ترجمه ي آن شما را مشكوك بر مركب بودن كلمه نسازد چرا كه ترجمه تنها معادل آن است.اصل كلمه يك كلمه ي ساده و سه هجايي ست.

مصدر:
مصدر كلمه اي است كه از دو قسمت تشكيل مي شود.به بخش اول آن ريشه ي فعل و به قسمت آخري آن پسوند مصدري مي گويند.


علامت مصدر در زبان تركي
Mək
و
Maq
مي باشد.

حرف صدادار پسوند مصدر وابسته به آخرين حرف صدادار ريشه ي فعل است، در نتيجه پسوند مصدري به شكل

Mək
و
Maq

در مي آيد.(هماهنگي كوچك)

افعالي كه آخرين حرف صدادار آنها با آهنگ پاييني
A,I,O,U
باشد،به خود پسوند مصدري
Maq
مي گيرد.

مثال:
Almaq
آلماق(گرفتن)

Durmaq
دورماق(ايستادن)

Olmaq
اولماق(شدن)

İnanmaq
اينانماق(باور كردن)

افعالي كه آخرين حرف صدادار آنها با آهنگ بالايي
Ü,Ö,İ,E,Ə
باشد،به خود پسوند مصدري
Mək
مي گيرد.

مثال:

Gəlmək
گلمك(آمدن)

Yemək
(خوردن)

İçmək
(نوشيدن)

Öpmək
(بوسيدن)

Üşümək
(يخ زدن،احساس سرما كردن)

توجه:پسوند مصدرهايي كه آخرين حرف صدادار آنها با آهنگ پاييني باشد،در محاوره،اشتباهاً به جاي پسوند
Maq
از پسوند
Max
استفاده مي كنند(اين يك قانون نيست ولي در صورت محاوره اكثراً اين تغيير را صورت مي دهند)

ولي اين پسوند در صرف درست به كار گرفته مي شود.،يعني
Maq
به شكل ِ
Mağım
صرف مي شود.(رجوع كنيد:به تغيير شكل حروف بي ثبات ضعيف يا بي ثبات)

مثال:

ريشه
Al
آل(بگير)
است.
اين ريشه از دو حرف تشكيل يافته است:
AوL
تنها حرف صدادار آن
A
است،پس در اين مثال، آخرين حرف صدادار ريشه، همان اولين حرف ريشه است.لذا هماهنگي از نوع اول(آهنگ پاييني)است.پس پسوند مصدري اين ريشه،
Maq
است.يعني داريم:
Almaq

همين كلمه در محاوره(به صورت غير قانوني) به شكل زير تلفظ مي شود:
Almax

در صرف اين كلمه در محاوره،دوباره
X
به
Q
تبديل مي شود.وبنا بر تغيير حروف بي صداي بي ثبات:
Q
به
Ğ
تبديل مي شود.
Almağım
آلماغيم(گرفتنم).

در پست بعدي تمرين هايي در نظر گرفته خواهد شد، قرار نيست كه در اين تاپيك به تمرينات پاسخگو باشيد، بلكه تمرينات را براي خود حل كنيد،پاسخ آن بعد از چند روز داده خواهد شد.


بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:12

توركو ديل اويره نك(5)

درس پنجم:كلمه

تغيير صدايي كه پيش تر در باب نسخه هاي قديمي و آثار منظوم رخ مي دهد اساساً بي ربط به قوانين هماهنگي حروف تركي ست.بر اينكه علت تغيير نسخه هاي قديمي به قدمت و نحوه ي نگهداري آن وابسته بوده و همچنين برگردان از يك زبان به زبان و يا زبان هاي ديگر. به خصوص اينكه زبان تركي در طي 4000 سال اخير تقريباً 15 خط نوشتاري عوض كرده است،چنين پيشامدهايي طبيعي ست.در باب شعر نيز، گاهاً در دسترس نبودن كتب مرجع تركي در اختيار شاعر، و همچنين شكست عمدي دستور و زبان براي حفظ وزن شعر ايجاد شده است كه باز بي ربط به هماهنگي حروفي ست.اين تذكر از آن جهت بود كه نخواستيم در اصل نوشتار كتاب علي محمدي تغييري حاصل كنيم اما تذكر آن لازم بود.در درس بعدي به كلمه و انواع مختلف آن اشاره خواهيم كرد.

درس پنجم :كلمه

كلمه از حروف مختلف ساخته مي شود.در ساختمان {اكثر} كلمات ساده تركي،حروف صدادار كلمه را يكي از دو گروه آن كه با آهنگ بالايي(5تا) ويا با آهنگ پاييني(4تا) مي باشد،تشكيل ميدهد. {اين اگرچه در باب تركيب واژه-پسوند قانون بدون استثناست اما در كلمات ساده و يا تركيبي همواره ديده نشده است،اين موضوع را قبلاً نيز توضيح داديم.}آنچه كه از كلمه تعبير مي شود تركيبي از حروفات مي باشد كه معني داشته باشند.
كلماتي كه از زبان هاي ديگر وارد تركي شده اند اكثراً به شكل اصلي خود ظاهر شده اند،اما گاهاً در زبان تركي بر اساس قانون زبان تركي، تغييراتي نصف و نيمه در كلمه براي هماهنگ سازي ايجاد مي شود كه عوام نسبت به لهجه مي دهند. به هر صورت پسوندهاي آنها كاملاً با قوانين زبان تركي ساخته مي شود.

مثلاً:
كلمه ي غير تركي رنگ با پسوند تركي لر جمع بسته شده است،البته اينكه در محاوره رهلر تلفظ مي شود بحث ديگري ست.
رنگ+لر(پسوند جمع ساز، معادل با"ها""ي فارسي)=رنگلر(رنگها)

مثال ديگر براي تغيير مصوت هاي كلمه غير تركي ارائه مي دهيم:
تِراكتور
Teraktor
چون در زبان تركي هيچ پسوندي،مصوت Ee ندارد،ابتدا زبان، اين كلمه را به علت طولاني بودن به اشتباه، تركيب واژه-پسوندي تشخيص مي دهد،لذا سريعا مصوت مشابه(Iı) جايگزين آن مي شود.البته به دنبال آن مصوت A ظهور مي كند،البته در شكل اصلي آن نيز همين مصوت وجود دارد منتهي به شكل كشيده،اگر غير اين بود صد در صد مصوت A ظهور مي كرد. اما تبديل K فارسي(پيش تر توضيح داديم تمايز اساسي بين ك فارسي و تركي) به خ، جدا از دستور و زبان تركي آزربايجان است و بر اساس قوانين ثبت نشده يك لهجه مي باشد.

منظور از قوانين ثبت نشده، تغييرات هماهنگي ست كه صورت قانوني ندارد اما دسته بندي شده مي باشد.
اين نشان مي دهد كه حتي تغييرات غير قانوني در تركي نيز قانونمند است!
در زبان تركي آزربايجاني محاوره،اكثراً ق به خ، ك به خ يا ه تبديل مي شوند،باز تأكيد مي كنيم اين يك قانون نيست و در صورت نوشتاري بايد اصل حروف آورده شود.در غير اين صورت از آن يك كلمه غلط تعبير خواهد شد.

Q→X
K→X,H

مثال: Çörək
صورت اصلي(استاندارد، صحيح)
Çörəh
صورت محاوره با لهجه ي تبريزي
Başmaq
صورت اصلي(استاندارد، صحيح)
Başmax
صورت محاوره با لهجه ي تبريزي
Yemək
صورت اصلي(استاندارد، صحيح)
Yemax
صورت محاوره با لهجه ي تبريزي

در مثال آخر تغيير K به X موجب تغيير ديگري نيز شده است، در واقع Ə را به A تبديل كرده است.به عبارتي يك اشتباه اشتباه ديگر را موجب شده است.البته تبديل Ə به A صحيح نيست و خلاف قانون هماهنگي صوتي ست چون بعد از مصوت E, بين دو مصوت Ə و A ، مصوت Ə ظهور مي كند.(هماهنگي كوچك،پست 14)اما اصل موضوع اينست كه كلمه ،كلمه تركي نيست .در زبان هاي فرموليك چون حروفات زنجير وار به همديگر مربوطند لذا يك اشتباه نظم كل زنجير را بر هم خواهد زد.

بر اين اساس است كه واژه
Teraktor
به فرم
Tıraxtor

تلفظ مي شود.
گاهاً يك منطقه لهجه هاي متفاوتي دارد، اگر در اين واژه غير تركي، به جاي مصوتE مصوت İ جايگزين شود، بنا بر قانون هماهنگي مصوتي زبان تركي، A نيز به Ə تبديل مي شود.طبق شكل زير:

Tirəxtor


لهجه ها ديگري نيز وجود دارد

Tıraxtur
Tirəxtur
Tıraktor
Tirəktor


البته چون تمامي اينها به شكل قانون نيستند پس چندان فرقي هم در اصل موضوع نمي كنند.اما به وقت رعايت اين قوانين نانوشته در محاوره،گاهاً متوجه مي شويم كه قانون هماهنگي مصوتي اتوماتيك وار وارد عمل مي شود!

انواع كلمه:
كلمه ي ساده:همان طور كه از نام آن مشخص است اين نوع كلمه داراي پسوند و پيشوند نمي باشد و تنها از يك جزء تشكيل شده است(جزء را با هجا(بخش)خلط نكنيد)

مثال:


1)ياشار
2)داغ
3)يارپاق

  1. Yaşar
  2. Dağ
  3. Yarpaq


كلمه ي تركيبي با پسوند:كلمه اي كه داراي پسوند يا پيشوند است،ممكن است هر دو را همزمان داشته باشد ويا حتي چندين پسوند پشت سر هم بعد از كلمه واقع شود.
مثال:
Yaşarda
Evmizkilər


ياشاردا:در پيش(نزد)ياشار
ائوميزده كي لر=آن چيزهايي(كساني)كه در خانه ي ما وجود دارند.

كلمه ي مركب:كلمه اي كه با تركيب چند اسم و يا كلمه ي ساده ساخته مي شود.به عنوان مثال:


ائل گؤلؤ

Elgölü

كلمه ممكن است اسم،فعل،صفت،قيد،ضمير،كلمه ي ربطي،كلمه ي تشبيهي،كلمه ي اضافي،حروف اضافي و...باشد .با توجه به آشنايي هركدام از اين نوع كلمات در زبان فارسي از تعريف مجدد آنها خودداري ميكنيم.

هجي كردن كلمه:چون در تركي دو حرف صدادار ويا بي صدا ميتوانند پشت سر هم قرار گيرند لذا در تلفظ اين گونه كلمات بايد دقت كرد كه:نبايد دو حرف صدادار و يا بي صدا در كنار هم (در يك بند)،قرار گيرند.

Sa-at
Gəl-mək

توجه:اين علايم فاصله اي در صورتي كه خواننده را دچار اشتباه نكند مي توانند حذف شوند در واقع اين علايم را به خصوص در مورد حروفات بي صدا اصلاًنمي نويسند فقط براي نحوه ي هجي كردن كلمه مشخص كرديم.
معمولا كساني كه يك زبان ديگر را ياد ميگيرند بعد از تلفظ صحيح به اولين مشكلي كه برخورد مي كنند مسأله ي" تكيه" است.بدين گونه كه نمي دانند كي و چگونه و در كجاي كلمه بر يك حرف به خصوص، تكيه كنند يعني كي با شدت زيادي يك حرف را هجي كنند و كي خفيف از كنار آن رد شوند.در واقع اين مسأله آنچنان از قانونيت خاصي تبعيت نمي كند بايد خودآموز زبان با تمرين و افزايش دايره ي لغات اين مشكل را برطرف سازد.سعي خواهيم كرد مثال هاي متنوعي در آينده براي اين مسأله بياوريم.هم اكنون به چند مثال بسنده مي كنيم:
Uşaq→U-şaq
Ana→A-na
Görmək→Gör-mək
Bağlarda→Bağ-lar-da


اين فاصله ها به معني مكث نيست!،همچنين {در اينجا} خطوط تيره نشان دهنده ي همزه نيستند.

باز بر اين نكته تأكيد ميكنيم كه اين علايم براي درست تلفظ كردن و نشان دادن تكيه گاه هاي كلمات است و گرنه در هنگام نوشتن استفاده نميشود مگر براي نشان دادن "همزه" و" عين".
معمولاً در محاوره به بخش آخر اسامي شهرها و دهات تكيه مي كنند و آنرا به صورت كشيده تلفظ ميكنند.

Teh ran
İstan bul
ba kı
Təb riz

بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:09

توركو ديل اويره نك(4)


درس چهارم:
حروف بي صداي ضعيف


حروفي هستند كه صداي آنها واضح و ثابت نبوده و در مواردي بويژه در بعضي اشعار و در كتب قديمي تغيير صدا مي دهند.اين بي ثباتي نه به اين معنا كه يك حرف،اصوات گوناگون دارد،بلكه به هنگام قرار گرفتن ميان و يا كنار برخي حروف مصوت ويا صامت، به حروفات ديگر تبديل مي شوند.در واقع صداي يك حرف تغيير پيدا نمي كند بلكه از صامتي به صامت ديگر تبديل مي شود.باطبع در اين جايگزيني، اصوات ِ آنان نيز تغيير پيدا خواهد كرد. اين تغييرات نيز جزو هماهنگي صامتي مي باشند البته به نسبت اينكه كدامين صامت ها با يكديگر و يا با كدامين مصوت ها هماهنگ هستند اين تغييرات انجام مي شود، واضح تر بگوييم فرض كنيد يك مصوت با يك صامت هماهنگ است اما بنا بر قانون هماهنگي مصوتي مجبوريم يك مصوت ناهماهنگ با صامت مد نظر بياوريم، از طرف ديگر اين صامت حتماً بايد آورده شود چون صامت ها جزو ريشه كلمه هستند و نمي توان در ريشه دستكاري كرد.از اين جهت به هنگام پيوند خوردن پسوندي كه مصوت و يا صامت ناهماهنگ با برخي صامتهاي ريشه(واژه ي بن-پايه) دارد،آنگاه به طور موقت در آن واژه جديد تغييرات صامتي و تبديل آنها به صامتهاي ديگر رخ مي دهد. اما اينكه چرا در ريشه تغيير پيدا نمي كند. به خاطر اينست كه ريشه هاي واژگان تركي از ابتدا با اين قانون(هماهنگي)كنار هم ساخته شده اند.

مثال:

Qutlu
Kütlü


صامت Q با مصوت U هماهنگ است.
صامت K با مصوت Ü هماهنگ است.

به عبارتي تلفظ تركيب Q با Ü ويا K با U سخت است لذا دستور و زبان تركي تاحدود زيادي از تركيب چنين حروفي در كنار هم جلوگيري كرده است.(تقريباً همواره جلوگيري كرده است) اين قبيل هماهنگي ها و اينكه كدام مصوت ها با كدام صامت ها هماهنگ هستند بعدا اشاره خواهيم كرد.

  • با پيوند هر پسوندي قرار نيست كه تغييرات صامتي انجام شود.! انواع آنها را ذيلا توضيح خواهيم داد.
  • هماهنگي صامت با مصوت بر خلاف هماهنگي مصوت با مصوت زماني معني دارد كه صامت و مصوت و يا دو صامت پشت سر هم قرار بگيرند.حال آنكه در هماهنگي مصوتي ممكن است بين دو صوت هماهنگ شده فاصله ي چندين حرفي وجود داشته باشد.



حروف مذكور 8 عدد بوده و به قرار زيرند:
K,H,Q,Ç,T,Ş,S,P
از حروف فوق 5 تاي آنها در هنگام صرف با قرار گرفتن در بين دو حرف صدادار تغيير صدا مي دهند.اين تغيير به صورت زير صورت ميگيرد:K→Y
Q→Ğ
Ç→C
P→B
T→D
علاوه بر آن اگر آخرين حرف كلمه اي به يكي از حروف بي صداي ضعيف ختم شود و پشت سر آن نيز حرف((د)) صرف شود،((د))تبديل به ((ت)) مي شود.به عنوان مثال:
Gəlmək:Gəlməkdə→Gəlməktə
و همچينين برعكس يعني ((ت)) به((د)) تبديل مي شود:
Dağıt→Dağıddım
Dört→Dördüm

كلماتي كه داراي يك بند(تك هجايي)هستند تغيير صدا نمي دهند:
Ət→Ətim
İp→İpim
كلماتي كه از زبان هاي ديگر وارد تركي شده اند از اين قاعده پيروي نمي كنند به عنوان مثال:
Xaliq→Xaliqim

حروف بي صداي قوي(با ثبات):
حروفي هستند كه تغيير صدا نمي دهند.ولي حرف ((ر)) در مواردي به شكل قوي صرف ميشود طوري كه به نظر ميرسد ((ر))دوبار تلفظ ميشود((رر)).گاهي نيز اين حرف به صورت ضعيف تلفظ ميشود،مثل:
Gəlir→Gəlirr
Bir dənə→Bi dənə
چند مثال ديگر:
Oxumaq→Oxumağım
Gülmək→Gülməyim
Ağlamaq→Ağlamağım
İtmək→İtməyim
Dinmək→Dinməyim
Demək→Deməyim

بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:08

توركو ديل اويره نك(3)


درس سوم
: ساختار زبان تركي به عنوان يك زبان پيوندي و هماهنگي مصوتي در زبان تركي


پيش تر،اشاره اي كوتاه بر پيوندي بودن زبان تركي كرديم،در اين پست بر اين واژه و ويژگي هاي آن خواهيم پرداخت،

رده شناسي ساختواژي:رده شناسي ساختواژي،نظامي بر طبقه بندي زبانهاست و مقياسي پيوستاري و نسبي است،يعني مطلق نيست،به عبارتي به طور مطلق نمي توان گفت زباني تحليلي يا تركيبي ست بلكه مي توان گفت زبان مفروض،بيشتر از زبان ايكس و كمتر از زبان ايگرگ تركيبي يا پيوندي ست.


اين دليلي بر تعريف و طبقه بندي نادرست رده شناسي ساختواژي زبانها نيست،واژه ي پيوندي را مي توان همچون صفت خوش بو بودن توصيف كرد،و سپس تمامي رايحه هاي گلها را از منظر آن تعريف،طبقه بندي كرد.مطمئناً در ميان آن برخي خوش بو ترين هستند.پس اين نسبيت در ذات خود تعريف پيوندي يا تركيبي نيست.


زبانهاي دنيا را بر اساس رده شناسي ساختواژي به چهار رده ي اساسي زير تقسيم بندي كرده اند:


  • تحليلي
  • پيوندي
  • تصريفي
  • تركيبي

توضيح تمامي اين موارد خارج از حوصله ي اين تاپيك است،دوستان علاقه مند مي توانند براي مطالعه ي بيشتر، صفحات 21 تا 25 كتاب مطالعه ي ساختار نحوي زبان تركي از ديدگاه رده شناسي را ازنظر بگذرانند.

ما در اين تاپيك تنها به زدن چند مثال از چهار رده بسنده مي كنيم:


براي گروه اول،زبان ويتنامي مثالي بارز است.

براي گروه دوم،زبان تركي كه مورد بحث تاپيك هست.
براي گروه سوم،زبان چوك چي
و براي گروه چهارم،زبانهاي عربي،فارسي،روسي،لاتين و يوناني.

البته تمامي زبانهاي دنيا جزو يكي از اين چهار دسته هستند،كه بيشتر جزو زبانهاي تركيبي هستند.

اما زبانهاي پيوندي(التصافي) انگشت شمارند،به غير از زبان تركي زبانهاي فنلاندي و مجاري و همچنين سواهيلي نيز جزو اين دسته اند.

كمري در مورد زبانهاي پيوندي معتقد است كه وندها(پسوندها،اك ها) جداگانه به ريشه افزوده مي شوند كه ممكن است در هر واژه چندين واژك موجود باشد.اما مرزهاي مابين آنها كاملاً آشكار و واضح است.هر واژه اي شكل كاملاً جداگانه و مشخصي دارد،مثال زير،مثال ارائه شده توسط كمري( مرجع شماره ي 13-14-15-16 در صفحه ي 347 كتاب مذكور) در باب اين توضيح است:


Adam
Adamı
Adamın
Adama
Adamda
Adamdan


Adamlar
Adamları
Adamların
Adamlara
Adamlarda
Adamlardan


كه به ترتيب:
حالت اسمي
حالت مفعولي
حالت ملكي
حالت مفعول غير صريح
حالت مكاني
حالت ablative
6 تاي اول براي مفرد ها و 6 تاي بعدي براي جمع ها


ساختار كلمات و توليد كلمات جديد:

در تركي(آزربايجان)همانند ساير زبان ها اصل كلمه را ريشه گويند و بقيه ي كلمات(حالات و اشخاص و ...) از آن ساخته مي شود،اما اين روند در ساير زبانها تا حدي امكان پذير است،در برخي زبان ها ريشه مشخص نيست،اين دلايلي دارد،يا اصل كلمه بيگانه است و ريشه آن براي زبان مقصد نامشخص،يا كلمات به طور تصادفي و بدون توجه به كلمات هم خانواده ساخته شده اند ويا در طي سالها بر اثر تحريف، اصل ريشه در واژه گم شده است.اين مورد در زبانهاي پيوندي امكان پذير نيست چون در زبانهاي پيوندي وندها كاملا جدا پذير هستند و مرزها مشخص مي باشند.در آينده شايد مثالي براي توجيه آورديم.

باطبع نوع ساختن جمله در زبانهاي تركيبي(فارسي،انگليسي و عربي و...) بسيار متفاوت از نوع زبانهاي پيوندي(تركي و...)خواهد بود.

به مثال زير دقت كنيد:
Kitabımdalar

در اين كلمه چهار پسوند ،پشت سر هم به ريشه چسبيده است كه هر كدام وظيفه ي خاصي را ايفا مي كنند، البته ريشه همواره در ابتدا قرار مي گيرد ولي ترتيب قرار گرفتن پسوندها به دلخواه نيست، اگر اين عبارت را به فارسي ترجمه كنيم بايد بنويسيم:

آن چيزهايي كه در كتابم(كتاب من) است.

و يا در انگليسي:

The things are inside of my book

به عبارتي در زبانهاي پيوندي(تركي)،اتصال پسوندها به ريشه از آورده شدن حروف اضافه و موصولي جلوگيري مي كند و يك واژه به ظاهر كوتاه،معادلي گاهاً يك يا چند سطري در زبانهاي تركيبي دارد.

اكنون زودتر از آنست كه در مورد نقش پسوندها بدانيم،حتي تمايز مرزها نيز برايمان قدري دشوار است!فقط مي خواهيم با حذف هر يك نقش آنها را به صورت تجربي نشان دهيم،در درسهاي آتي هر يك را جداگانه بررسي خواهيم كرد:

Kitabdalar

آن چيزهايي كه در كتاب است.
با مقايسه اين كلمه با كلمه ي كامل قبلي متوجه مي شويم كه پسوند آبي رنگ ضمير اول شخص مفرد بود.

Kitabımlar

آن چيزهايي كه متعلق به كتابم است.
در اين كلمه، با حذف پسوند"دا" كل معني تغيير پيدا كرد. پسوند "دا" در اين مثال معني "در"مي دهد،با حذف آن بار معنايي به دوش پسوند"كئ" افتاد و معني "متعلق بودن" نيز از آن استخراج شد.

Kitabımdalar

اين واژه كاملاً بي معني ست.

Kitabımda

آن چيزي كه در كتاب من است.
كاملاً مشخص است كه"لار"پسوند جمع ساز بود كه با حذف آن،كلمه مفرد شد.


اين مثال،علاوه بر نشان دادن نقش هر پسوند، نشان داد كه پسوندها نه تنها نمي توانند به ترتيب دلخواه به ريشه بچسبند بلكه پسوندها به طور زنجيره اي وار بر همديگر متصل هستند به عبارتي حذف يك حلقه گاهاً منجر به گسسته شدن كل زنجير مي شود(مورد سوم)اولين پسوند خود نشان مي دهد كه دومين پسوند بايد از چه نوعي باشد،شايد هم اكنون درك اين مسأله قدري دشوار باشد اما مطمئناً در آينده بديهي خواهد بود.همچنين ممكن است با حذف يك پسوند،معني كل كلمه دچار تغيير شود و پسوندهايي كه در ابتدا معني خاصي مي دادند با حذف يكي از پسوندها دچار تغيير معني شده و يا اصلاً كل واژه را بي معني كنند.

تا اينجا به طور مقدماتي با نحوه كلمه سازي(جمله سازي) زبانهاي پيوندي آشنا شديم و تفاوت چشمگير آنها را با زبانهاي تركيبي ديديم.علت اينكه زبانهاي پيوندي را مستمراً با زبانهاي تركيبي مقايسه مي كنيم اين است كه زبانهاي عربي،فارسي و انگليسي جزو زبانهاي تركيبي هستند و براي دوستان ملموس ترند.به طور خلاصه زبانهاي پيوندي داراي دو خصوصيت مهم بودند:

  • نقش ها را پسوندها مشخص مي كنند،در نتيجه از آوردن حروفات اضافي،موصولي و ربطي تا حد زيادي جلوگيري مي شود اين خصوصيت سبب مي شود كه يك واژه، گاهاً مفهومي بيشتر از يك جمله را دهد.
  • پسوندها به طور دلخواه به همديگر نمي چسبند و قاعده هاي بسياري براي سرهم كردن يك واژه كامل مورد نياز است.
قاعده هايي كه در دومين ويژگي به آن اشاره كرديم در اكثر زبانها وجود دارد،به عنوان مثال در زبان فارسي تغيير ضمير شخص اول مفرد به دوم شخص جمع در يك جمله، تغيريات ديگري را نيز به دنبال دارد:


من به دبستان مي روم.
ما به دبستان مي رويم.

اما يك ويژگي منحصر به فردي وجود دارد كه مختص و لازمه ي زبانهاي تركي ست.وقتي به يك ريشه چندين پسوند به طور مكرر پيوند مي خورد،بعد از رعايت تمامي موارد دستوري،اگر بين اين پسوندها هماهنگي صوتي وجود نداشته باشد،تلفظ واژه بسيار سخت و شايد غير ممكن شود.اين هماهنگي صوتي،عبارت است از دسته بندي صامت ها و مصوت ها به گونه اي كه حروف همدسته در كنار همديگر قرار مي گيرند و تلفظ واژه را آسان مي كنند.به عبارتي بر اساس نزديكي صامت ها و مصوت ها و نزديكي جايگاه مكانهايي در حلق،حنجره،زبان،دندان،لب و ... كه هر يك صداي به خصوصي دارند،حروفات در زبان تركي دسته بندي مي شوند،

اگر اين چنين نشود،شما در تلفظ يك واژه ي طولاني بر اثر چرخش زبان در دهان و اتصالات پي در پي اجزاي توليد صدا از انواع مختلف، دچار مشكل خواهيد شد و مطمئناً به وسط واژه نرسيده آنرا از هم خواهيد گسست.

به عبارت ساده تر، اين طبقه بندي ابزار صدا دهنده دهان را به مناطقي تقسيم بندي ميكند و زبان شما به هنگام تلفظ يك واژه، در محدوده ي خاصي حركت مي كند و نيازي نيست كه كل منطقه را پوشش دهد.در نتيجه علاوه بر اينكه واژه را به سرعت تلفظ مي كنيد،امكان اشتباه كم شده و صوت واژه نيز خوشايند خواهد بود.

در زبان تركي، از اين ويژگي به هماهنگي صوتي ياد مي شود.اين هماهنگي هم ميان مصوتها هم صامت ها و هم صامت ها با مصوت ها وجود دارد كه بعداً حروفات همدسته را تمييز خواهيم داد.

در پست آتي مثالي زده و اين هماهنگي را با مثال توضيح مي دهيم:


هماهنگي صوتي بين تكه هاي يك واژه ي كامل، وجود دارد، يك واژه كامل تركي كه به طور طبيعي يك واژه ي مركب است را شبيه به يك بورد بدانيد كه قطعاتي روي آن سوار است وهمگي آنها،يكجا كامپيوتر شما را معني مي دهند،اكنون بورد را ريشه واژه بدانيد و مابقي را پسوندهايي كه به ريشه چسبيده اند،بعضي از اين پسوندها نقشي را بازي مي كنند كه يك CPU در PC شما بازي مي كند،اما برخي از آنها از اهميت كمتري برخوردارند،اگرچه كمبود حتي يك قطعه، آنچه كه از يك PC مرسوم است را براي شما معني نخواهد داد.

پس شما در هر لحظه مي توانيد قطعات را از بورد پياده كرده ويا دوباره سوار كنيد واينكه يك قطعه (پسوند) به مانند كارت گرافيكي بايد در محل مخصوص خود نصب شود و رام در محل مخصوص خود،اما شما هرگز نمي توانيد خود برد را به قطعات كوچكتر تجزيه كنيد،اگر هوس اين كار را در سر مي پرورانيد به احتمال زياد خود را حداقل 100 هزار تومان متضرر خواهيد كرد.اگرچه شكستن ريشه،شما را از نظر مادي متضرر نسازد اما همان طور كه يك بورد از وسط نصف شده ديگر كارايي ندارد(حتي اگر قطعات بدرستي در آن نصب شوند)،يك ريشه شكسته نيز ديگر نه به خودي خود معني مي دهد نه با پيوند با پسوندها.

اين موضوع فقط در باب ريشه صادق نيست،بلكه هر واژه جامد تركي كه قابل تفكيك نباشد نيز داراي اين خصوصيت است.

هماهنگي صوتي تنها زماني معني مي دهد كه سخن از يك واژه ي مركب پسوندي رود،به عبارتي حداقل يك پسوند به ريشه پيوند خورده باشد،وگرنه در يك ريشه ويا يك اسم جامد اين هماهنگي به طور 100 درصد قانون نيست اگرچه تا 95 درصد رعايت مي شود اما به هر صورت استثناهايي نيز وجود دارد،حتي ممكن است يك واژه نه ريشه باشد و نه جامد غير تفكيك پذير،اما واژه ي مركبي باشد كه جزء هاي آن،پسوند نباشند به عبارتي تركيب چندين اسم باشند.در آن صورت نيز اين هماهنگي ممكن است رعايت نشود.

اما قانون هماهنگي صوتي زماني كه ريشه و پسوندي در ميان باشد 100% رعايت مي شود و حتي يك استثنا نيز ندارد.براي همه ي اين موارد مثال خواهيم آورد.

شايد سؤالتان اين باشد چگونه مي توان فرق يك پسوند را با يك اسم تشخيص داد؟اصلاً مگر يك اسم نمي تواند پسوند باشد،اصلاً نقش و نام دستوري پسوند چيست؟

در پاسخ اين موارد بايد بگوييم:
پسوندها به خودي خود معني ندارند ولي هريك معين گر زمان،شخص،شمارش و دهها حالت ديگر هستند.كه به هنگام پيوند خوردن به ريشه حالت ها را در ريشه بوجود مي آورند،حال آنكه يك اسم اگرچه به يك اسم(و يا فعل و يا هر كلمه ي ديگر) ديگر بچسبد اما در اينجا از آن به عنوان يك كلمه ي پسوندي ياد نخواهيم كرد،بلكه آنرا يك كلمه ي مركب مي ناميم.

پس كلمه ي پسوندي،كلمه اي ست كه يك واژه بنام "بن" يا "پايه" داشته باشد و حداقل يك پسوند كه به خودي خود معني ندارد به آن پيوند خورده باشد.


مثال:

Kitablar

قسمت سبز رنگ،همان ريشه است كه به قطعات كوچكتر از آن قابل تقسيم نيست،قسمت قرمز رنگ پسوند جمع ساز است.اين پسوند به خودي خود معني ندارد ولي به هنگام چسبيدن به واژه ي "كيتاب" آنرا از حالت مفرد خارج كرده و تبديل به اسم جمع مي كند.(كتاب ها)

اين مثال هشداري ست براي شما،چرا كه مقصود ما را از ريشه بدانيد،ريشه در واژه ي پسوندي، منظور بن و پايه ي واژه مد نظر است كه نقش ستون را دارد.و گرنه لازم نيست كه حتماً نقش دستوري آن ريشه باشد.مثلاً در اين مثال ريشه يك اسم بود.اما در تعاريف آينده،يك اصطلاح ديگر از ريشه را تعريف خواهيم كرد كه در آن منظور كلمه اي ست كه تمامي افعال تركي از آنها درست مي شوند و به واژه هاي كوچكتر قابل تقسيم نيستند(كوچكترين جزء معني دار كه ساير مشتقات از آن ساخته مي شود).شايد بهتر بود در تمامي اين موارد به جاي ريشه از واژه ي بن و يا پايه استفاده مي كرديم!.

مثال:

ده ييش ،يئرينه بونو قوي



İçdim

در اين مثال نيز واژك "ديم" به خودي خود معني ندارد ولي زماني كه به پايه واژه چسبيد آنرا به
اول شخص مفرد حال تبديل مي كند.


نوش،بنوش؛ريشه فعل از مصدر ايچ مه ك در معني نوشيدن.

پسوند اول شخص مفرد ساز كه به تنهايي بي معني ست. البته زمان حال بودن آن در ذات ريشه است و ما براي ساير زمان ها پسوند هاي زمان ساز خواهيم افزود.

(من) نوشيدم.

در اين مثال بن و يا پايه ي واژه ي كامل ما، خود همان ريشه اي است كه در مورد آن صحبت كرديم.

به هر صورت در اين دو مثال هماهنگي صوتي رعايت شده است،بعداً متوجه خواهيد شد،فقط دو واژه ي زير را به خاطر بسپاريد!
İç dim İçdim

Kitab+lar
İç+dim

مثال براي واژه ي جامد:

Kitab

اين يك واژه ي جامد است(در نقش اسم)،پس ممكن است هماهنگي صوتي در آن رعايت شده باشد،ممكن است رعايت نشده باشد،به هر صورت در اين واژه،اين هماهنگي رعايت نشده است حروف قرمز رنگ آن را به خاطر بسپاريد،سه واژه ي ديگر را مثال مي زنيم،

İlan
Ata+bir
Ara+bə

در هيچ كدام از اين سه نيز هماهنگي صوتي رعايت نشده است،اولي يك اسم جامد است،دومي يك واژه ي مركب از دو بخش تشكيل يافته است،( با + تفكيكشان كرده ايم) اگرچه به ظاهر bir به صورت پسوند به Ata چسبيده است ولي بايد به اين موضوع دقت كنيم كه bir خود يك اسم است و داراي معني(يك،يگانه)
در مثال سوم نيز، bərə داراي چنين خصوصياتي ست.بدين ترتيب لازم نيست در اين سه مثال،هماهنگي صوتي رعايت شود كه نشده است.البته حتي در اين موارد نيز اكثراً هماهنگي رعايت مي شود و تعداد اين گونه كلمات كه هماهنگي در آنها نباشد بسيار اندك است.


هماهنگي مصوتي مختوم به يك حالت خاص نمي شود،اما در اين درس حالت هماهنگي مصوت با مصوت را توضيح مي دهيم،قبل از آن نكاتي در باب پسوند مي آموزيم؛

در پستهاي قبلي آموختيم كه يك واژه مي تواند در نقش پسوند ظاهر شود،برخي از آنها به خودي خود معني دارند ولي برخي در صورتي كه از واژه هاي قبلي جدا شوند به تنهايي بي معني هستند،پسوندهاي معني دار(اسم،صفت و ...) را براي تفكيك قانون هماهنگي مصوتي معرفي كرديم.از اين به بعد در سرتاسر اين بخش(مگر آنكه غير آن را عنوان كنيم) منظور ما از پسوند همان واژك هايي ست كه به خودي خود بي معني هستند و تنها با پيوند خوردن به يك واژه(ها) ديگر معني كل واژه را تغيير مي دهند و يا به آن معني جديدي در شرايط جديد، زمان و مكان جديد مي دهند.

چنين پسوندهايي ممكن است تنها از يك حرف تشكيل يافته باشند مثلاً پسوند ı در Dadı
و يا ممكن است از دو حرف ،سه حرف و يا بيشتر تشكيل شده باشند.تنها چيزي كه در بين تمامي اين موارد مشترك است،اينست كه: هر پسوند(بي معني) تنها و تنها از يك مصوت تشكيل يافته ايند و مابقي حروف صامت هستند.واضح است كه در پسوند هاي تك حرفي،آن تك حرف يك مصوت(حرف صدادار) است.در زبان تركي آزربايجان بر خلاف زبان تركي آنادولو(تركيه)،پسوندها كوتاه هستند. به مثالي كه در اوايل تاپيك زديم مراجعه كنيد.وقتي صحبت از هماهنگي مصوتي بين پسوند(ديگر واژه بي معني را نخواهيم آورد مگر آنكه خلاف آن ذكر شود) و واژه ي قبلي ست.منظور هماهنگي مصوتي،
مصوت پسوند با آخرين مصوت واژه ي قبل از پسوند است.

اكنون زمان آن فرا رسيده است كه هماهنگي مصوت با مصوت( در پسوند و واژه ي ماقبل) را توضيح دهيم؛


Kitabımdalar

در اين كلمه چهار پسوند ،پشت سر هم بكار رفته است كه هر كدام وظيفه ي خاص خود را داراست و از آوردن حرف هاي اضافي و احتمالاً واژه هاي جديد جلوگيري ميكند.اگر اين عبارت را به فارسي ترجمه كنيم بايد بنويسيم:

آن چيزهايي كه در كتابم(كتاب من) است.

و يا در انگليسي:

The things are inside of my book


طبق آنچه كه گفتيم اين حرف صدادارِ پسوند با آخرين حرف صدادارِ عبارت ماقبل پسوند، هماهنگ مي شود.اين هماهنگي را به دو صورت كوچك و بزرگ مي نامند.


اگر حرف صدادار پسوند يكي ازدو حرف زير باشد ،هماهنگي كوچك مي نامند.

Ə,A


و اگر حرف صدادار پسوند يكي از 4 حرف صدادار زير باشد هماهنگي بزرگ مي نامند.


U,Ü,İ,I

3 حرف صدادار باقي مانده در پسوند ها به كار نمي رود،يعني حروف زير:

O,Ö,E

اين هماهنگي بدين صورت است كه:اگر هماهنگي كوچك باشد به صورت زير عمل مي كنيم،
A,O,I,U→A
Ə,E,Ü,Ö,İ→Ə

يعني اگر آخرين حرف صدادارِ واژه اصلي به حروف صدادار با آهنگ پايين ختم شوند،حرف صدادار پسوند ،صداي زير است.
A
و اگر آخرين حرف صدادارِ واژه اصلي به حروف صدادار با آهنگ بالا ختم شوند،حرف صدادار پسوند ،صداي زير است.
Ə

ولي اگر هماهنگي بزرگ باشد به صورت زير عمل مي كنيم،

İ,E,Ə→İ
A,I→I
O,U→U
Ö,Ü→Ü

يعني اگر آخرين حرف صدادارِ واژه ي اصلي يكي از 3 حرف زير باشد:
İ,E,Ə
آنگاه حرف صدادار پسوند صداي زير است:
İ
، اگر آخرين حرف صدادارِ واژه ي اصلي يكي از2 حرف زير باشد:
A,I
آنگاه حرف صدادار پسوند صداي زير است:
I
، اگر آخرين حرف صدادارِ واژه ي اصلي يكي از 2 حرف زير باشد:
O,U
آنگاه حرف صدادار پسوند صداي زير است:
U
و اگر آخرين حرف صدادارِ واژه ي اصلي يكي از 2 حرف زير باشد:
Ö,Ü
آنگاه حرف صدادار پسوند صداي زير است:
Ü

توجه:

  • منظور از واژه ممكن است يك اسم خاص باشد،فعل،مصدر و...آنچه كه مد نظر است بايد اولين پسوند را از كلمه ي ماقبل جدا كرد،حال كه صداي پسوند معلوم گرديد در صورت داشتن پسوند دوم،كلمه ي اصلي به همراه پسوند اول واژه ي جديد ماست،و در اين صورت آخرين حرف صدادار ،صداي پسوند اول خواهد بود،به همين ترتيب براي پسوند سوم و...
  • ممكن است يك ترك زبان و حتي يك شاعر ترك زبان قانون كلي فوق را رعايت نكند و صدا ها را بر اساس لهجه اي كه آموخته تلفظ كند كه اساساً غلط است ولي براي حفظ اصل شعر آنرا در بازنويسي دستكاري نمي كنند.
  • اين قانون زماني اجرا ميشود كه پسوندي(بي معني) در كار باشد و گرنه در يك كلمه ي بدون پسوند چنين عملي معني ندارد هر چند تا حدود زيادي رعايت مي شود!
  • يك كلمه ي غير تركي نيز با اين قانون هماهنگ مي شود!

به همان مثالي كه قبلاً گفته شد دقت مي كنيم:
Kitabımdalar

اصل كلمه همان واژه ي كتاب است

Kitab
اين واژه داراي 2 حرف صدادار است اما دومي كه همان آخري است، صداي زير است
A
شايد اين سؤال پيش آيد كه ما اكنون بايد با كدام هماهنگي حرف صدادار پسوند را معين كنيم اگر هماهنگي پاييني باشد صداي پسوند هست:
A
اما اگر اين هماهنگي از نوع دومي باشد بايد صداي زير را براي پسوند داشته باشيم:
I

پاسخ اينست:ما كه نمي خواهيم واژه اي جديد بسازيم كه تا به حال وجود نداشته است! بلكه به خاطر نزديكي اصواتِ حروف صدادار به هم،مي خواهيم به خصوص در گفتار ها از اشتباه تلفظ كردن كلمه جلوگيري كنيم.وهمچنين نوع و نقش پسوند است كه مشخص مي كند اين هماهنگي از نوع كدام است،مثلاً پسوند هايي كه براي جمع بستن بكار مي روند همواره از نوع هماهنگي كوچك هستند كه بعداً مفصّلاً در مورد آنها صحبت خواهد شد.در واقع ما نمي خواهيم فعلاً از حفظ تشخيص دهيم فعلاً به عبارات نگاه مي كنيم و مشاهده مي كنيم كه چگونه اين قانون اجرا مي شود.

حال كه آخرين حرف صدادار مشخص شد و اينكه هماهنگي بزرگ است لذا بايد حرف صدادار اولين پسوند صداي زير باشد:

I
حال واژه ي جديد ،واژه ي زير است:
Kitabım
كتاب من
پس بدين گونه آخرين حرف صدادار عوض ميشود و صداي زير ميشود:
I
ولي اين بار هماهنگي كوچك است لذا حرف صدادارِ دومين پسوند، صداي زير ميشود:
A
Kitabımda
در كتابِ من(است)

واژه ي جديد ما اكنون واژه ي زير است
Kitabımda
وآخرين حرف صدادار واژه،صداي زير است:
A
و هماهنگي بزرگ است لذا حرف صدادار سومين پسوند ،خواهد شد:
I
اين بار واژه ي جديد ما هست:
Kitabımda

آن چيز ي كه در كتاب من( است)
وآخرين پسوند كه پسوند جمع ساز است و جزو هماهنگي هاي كوچك حساب ميشود صداي زير را ميگيرد:
A
زيرا آخرين حرف صدادار واژه ي بالا صداي زير است:
I
Kitabımdalar
آن چيز هايي كه در كتاب من( است).


اين درس را با يك تذكر غير فني به اتمام مي رسانيم؛
اينكه كدامين شاخه از زبانهاي تركي به زبان تركي واحد(باستان) نزديكتر است،نمي توان اظهار نظري كرد،و در اينكه همگي آنها دچار تغييراتي خواه اندك شده اند شكي نيست.اما يك توضيح در باب شاخه ي تركي آزربايجاني ضروري ست:

در بين شاخه هاي زبان تركي، زبان تركي آزربايجان،يكي از فرموليك ترين،با قاعده ترين،فني ترين و ادبي ترين آنهاست. در دستور زبان تركي آزربايجان يافتن استثنا محال است،حال آنكه در شاخه هاي ديگر همانند تركي آنادولو(استانبولي يا آناطولي يا تركيه) تغييرات افزون،سبب ايجاد استثناهايي شده است كه كل دستور زبان را زير سؤال برده اند. از نظر الفبا و اصوات،تركي آزربايجان اصوات بسياري به نسبت تركي آنادولو دارد،از نظر طول پسوند نيز پسوندهاي تركي آزربايجان كوتاه تر و باقاعده تر از تركي آنادولو ست، اين يك دليل عمده بر چربش(كمي-كيفي) غير قابل انكار ادبيات تركي آزربايجان بر ادبيات تركي آنادولو شده است.اگر فردي مسلط به زبان تركي آزربايجان باشد، مطمئناً به نود درصد زبانهاي تركي آنادولو(استانبولي)،رومانيا ،قبرس،اويغور و ...نيز مسلط خواهد شد. اين توضيح در باب نگرش غلط عوام در مورد مقايسه دو زبان تركي آزربايجان و آنادولو داده شد.به عنوان مثال: اكثر ايراني ها ميل و رغبت فراواني به يادگيري تركي آنادولو دارند تا آزربايجان،كه تنها علت آن ناآگاهي فني ايشان و كمبود اساتيد و مشاورين فني ست.

در يك جمله ي كوتاه: زبان تركي آزربايجان را فرزند خلف تركي باستان بدانيم.
در ادامه درس و در تاپيك هاي مرتبط اين موضوع را به عينه لمس خواهيد كرد.


بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:04

توركو ديل اويره نك(2)


درس دوم:
مصوت ها وانواع آن


مصوت هاي زبان تركي از دو نظر به دو دسته تقسيم مي شوند،
طريق اول بر پايه كوتاه يا بلند بودن هجا مي باشد،همانند آنچه كه در اكثر زبانها،مانند فارسي،عربي،انگليسي و غيره مي باشد،
به عنوان مثال مصوت "آ"در فارسي و عربي مصوت بلند(يا كشيده)محسوب مي شوند،اين نوع تقسيم بندي، بيشتر كاربرد در شعر دارد، تقسيم بندي نوع مصوت هاي فارسي و عربي همانند هم اند،از آن گونه شعر عروض كه فني به كامل عربي ست،به راحتي در شعر كلاسيك فارسي جا افتاده است.(فارسي و عربي شش مصوت دارند)

اما مصوت هاي تركي از نظر كوتاه يا بلند بودن هجا،مغاير با زبان فارسي وعربي است.به عنوان مثال مصوت"Aa" در تركي كوتاه است.اين، سرودن شعر كلاسيك تركي را به روش عروض عربي دشوار مي نمايد،حال آنكه درساير مصوت ها نيز گاهاً دو گانگي هجايي ديده مي شود،مانند مصوت"Üü".اين بحث مربوط به بخش دستور زبان نمي شود واز پردازش به آن خودداري مي نمائيم.
نوع دوم سنجش مصوت ها كه تا آخر درس نيز با آن سروكار خواهيم داشت،دسته بندي از نظر آهنگ مي باشد.اين نوع دسته بندي منحصر به زبان و مصوت هاي تركي ست،زبان آموزان عزيز بدون تمايز اين دو آهنگ،پيشبردي در يادگيري زبان تركي نخواهند داشت.

تقسيم بندي مصوت ها از منظر آهنگ،
دسته اول،گروهي كه نرم و يا صدايشان بم شنيده ميشود و آهنگ پاييني دارند.اين حروف 4 تا هستند؛
A,O,I,U


دسته دوم،حروفي كه صدايشان تيز و يا نازك و بعبارتي آهنگ بالايي دارند.5 تاي بعدي اين حروف ها هستند؛

Ə,E,Ü,Ö,İ


بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:02

توركو ديل اويره نك(1)

ALFABE

درس اول: الفبا

مصوت ها:مصوت به حروفي گفته مي شود كه بدون قطع مجاري تنفسي تا زماني كه نفس مي رسد،صدا مي دهند،(تعريفات ديگري نيز از مصوت وجود دارد،تعريف ص 14،مجموعه ي فنون و مفاهيم ادبي-2،دكتر عباس ماهيار)آنها رابط بين حروفات غير مصوت(صامت) هستند.مصوت را حرف صدادار نيز مي گويند.در فارسي و عربي و انگليسي تعداد آنها 6 و 5 عدد است.برخي از اين موصت ها كوتاه و برخي ديگر كشيده اند.در فارسي و عربي نصف آنها كشيده و نصف ديگر كوتاه هستند.(سه تاي اول كشيده و سه تاي بعدي كوتاه).علت مشابه بودن مصوت هاي عربي و فارسي،دليلي ست بر ورود بي عيب و نقص سنجش عروضي عربي در شعر فارسي.

مصوت هاي فارسي و عربي : آا اي او اَ اِ اُ
ُ
َمصوت هاي انگليسي :
AEIOU

در تركي،9 مصوت وجود دارد،برخي از آنها كوتاه،برخي كشيده و برخي نيز دوگانه هستند.


Aa

معادل آن در فارسي وجود ندارد،شبيه آ ا فارسي ست اما كوتاه است،هر چند كه تركان ايران مي توانند آ ا فارسي-عربي را نيز تلفظ كنند،اما در تركي هيچ كلمه اي با آا فارسي(كشيده) شروع نمي شود،در واقع تمامي كلمات تركي با آا(منظور از اين كار، اولي نماد حرف بزرگ و دومي نماد حرف كوچك است،در آينده، الفباي لاتين تركي را نيز چنان نشان خواهيم داد با اين تفاوت كه تركي از چپ به راست نوشته مي شود) تركي ست. در عربي و فارسي،علامت كشيده(مد) اي كه بر سر خط عمودي قرار گرفته است نشان از كشيده بودن مصوت است،در حرف كوچك كه اين علامت وجود ندارد ممكن است گاهي كشيده گاهي اصلاً خوانده نشود،پس در فارسي آا كوتاه وجود ندارد.در شعر عروضي تركي براي برهم نخوردن وزن،ممكن است گاهي اين Aa حتي كشيده تلفظ شود،اما مطمئن باشيد آن كلمه اصلاً عربي يا فارسي ست.در شعر هجاي تركي(آشئق) ممكن است يك آا عربي-فارسي كه ذاتاً كشيده است،كوتاه تلفظ شود. اين دو ،تفاوت اساسي باهم دارند،علت آن اين است:

در شعر عروضي از اين جهت گاهاً از آا كشيده استفاده مي كنند كه وزن شعر نريزد اما در شعر هجاي تركي كه تعريف وزن به گونه اي ديگر است،تنها بر حسب عادت، كوتاه تلفظ مي كنند،چون تمامي كلمات تركي با آا كوتاه است.بنابراين اگر بخواهيم تركي را با الفباي عربي بنويسيم،آوردن مد بر سر ا كمي نگران كننده است چون مخاطب را دچار اشتباه مي كند.اين تفاوت را شما در فايل هاي صوتي خواهيد ديد.

اكنون صحبت بر سر اين است،در الفباي لاتين شما چگونه خواهيد فهميد منظور از Aa كشيده است يا كوتاه؟
پاسخ:در متون منثور تركي كه از واژه هاي تركي استفاده مي شود همان
Aa تركي(كوتاه) ست.در آثار منظوم عروضي و يا محاوره كه كلمات فارسي و يا عربي بكار برده مي شود احتمال بكاري گيري Aa كشيده مي رود.

Əə

اين، همانند مصوت اَ َ عربي يا فارسي ست.كه مصوتي كوتاه است.



Ee

اين مصوت نيز همانند مصوت اِ ِ عربي و يا فارسي ست.كه يك مصوت كوتاه است.


هشدار:با E انگليسي خلط نكنيد،اگر قصد يادگيري زبان تركي را داريد،به هنگام ورود به اين تاپيك علائم و الفباي انگليسي را براي لحظه اي فراموش كنيد.



اين مصوت در اكثر زبان ها،من جمله فارسي،موجود نيست،و از مصوت هاي مختص زبان هاي تركي ست.

دوباره تذكر مي دهيم با"آي" انگليسي اشتباه نگيريد.

İi

اين مصوت،همانند مصوت "اي" فارسي ست.كه مصوتي كشيده مي باشد.


Oo

اين مصوت همانند مصوت اُ فارسي مي باشد كه مصوتي كوتاه است.

Öö

اين مصوت،در اكثر زبانها من جمله فارسي معادل ندارد.يك مصوت كوتاه است.


Uu

اين مصوت،همانند مصوت "او" فارسي ست.تنها فرق آن در شعر كلاسيك تركي ست.اين يك مصوت دوگانه است.گاهاً كشيده گاهاً كوتاه است.
در واقع ذات آن يك مصوت كشيده است،كه در شعر بسته به موقعيت كوتاه نيز مي شود.

Üü

اين مصوت در اكثر زبان ها،من جمله فارسي معادلي ندارد.يك مصوت تماماً دوگانه است.


اينكه اگر تركي را با الفباي عربي نشان دهيم با چه استانداردي بنويسيم،مربوط به اين تاپيك نمي شود،چون ما تنها با خط لاتين كار خواهيم كرد.اما در آينده ،براي علاقه مندان كتابي معرفي خواهيم كرد تا آخرين استاندارد تركي با خط عربي را مشاهده كنند.
زبان آموزان مبتدي به تايپ عربي هم باشگاهي هاي خود توجهي نكنند،چون اكثراً من درآوردي ست.و فقط به پيچيده كردن اوضاع مي انجامد.


نوع آناليز ما در باب اين 9 مصوت از نظر كوتاه يا كشيده بودن آن بود،اين نوع طبقه بندي در درس دستور زبان دردي را دوا نمي كند.چرا كه كوتاه يا كشيده بودن مصوت مربوط به عروض و قالبهاي شعر تركي مي باشد.

آنچه كه ما پياپي از آن استفاده خواهيم كرد،طبقه بندي ديگري از اين 9 مصوت است.9 مصوت فوق به دو نوع تقسيم مي شوند.مصوت هاي كه صدايشان نازك،زير يا با آهنگ پاييني هستند.و مصوت هايي كه صدايشان بم و با آهنگ بالايي هستند.اين نوع تقسيم بندي تا آخر درس ادامه دارد.و زبان آموز بايد در وهله ي اول اين 9 مصوت را از نظر زيري و بمي صدا تشخيص دهد.

دسته اول، گروهي كه نرم و يا صدايشان بم شنيده مي شود و آهنگ پاييني دارند.اين حروف 4 تا هستند؛
A,O,I,U


دسته دوم،حروفي كه صدايشان تيز و يا نازك و بعبارتي آهنگ بالايي دارند.5 تاي بعدي اين حروف ها هستند؛

Ə,E,Ü,Ö,İ

اكنون زمان آن رسيده است كه با تلفظ اين 9 مصوت آشنا شويد.مطمئناً با صداي 5 تاي آنها مشكلي نخواهيد داشت.(OUƏEİ)


صداي A نيز همانند آا فارسي ست فقط كافيست مدت زماني را كه براي تلفظ آا فارسي بكار مي بريد به نصف و يا يك سوم زمان كاهش دهيد.

فقط مي ماند سه مصوت ÜüÖöIı


صامت ها:

ابتدا چند مثال تايپي و سپس يك مثال صوتي براي تفهيم پست قبلي مي آوريم:
سعي مي كنيم در وهله ي اول از آن دسته لغات تركي استفاده كنيم كه وارد زبان فارسي نيز شده اند.تا تلفظ آن براي همه مشخص شود. البته يادآور شويم كه اكثر كلمات تركي كه مستعمل در فارسي ست با تغيير لهجه همراه مي شود،علت آن واضح است.اگر در آن واژه تركي، حروفي بكار برده شود كه در فارسي معادل آنها وجود نداشته باشد، حروف نزديك به آن جايگزين آن مي شوند، براي مثال در فارسي Iı وجود ندارد،اگر بخواهند يك واژه تركي كه در آن همان حرف بكار رفته تلفظ كنند مجبورند به جاي Iı از يك حرف نزديك به آن كه در زبان خود آنها موجود است استفاده كنند مثلا از İi و يا Ee .اما قبل از آن مجبوريم به صامت هاي زبان تركي نيز اشاره اي كنيم.

صامت: تركي 23 صامت دارد كه با 9 مصوت قبلي كلاً 32 حرف مي شود.


Bb

همان صداي ب فارسي را دارد.

Cc
همان صداي ج فارسي را دارد.

Çç

همان صداي چ فارس را دارد.

Dd

همان صداي د فارسي را دارد.

Ff

همان صداي ف فارسي را دارد.

Gg
اين صامت نه تنها در عربي و فارسي معادل ندارد بلكه در تركي آنادولو(تركيه) نيز وجود ندارد.صداي آن را تنها با فايل صوتي مي توان تفهيم كرد.

Qq
همان صداي ق و گ فارسي را دارد.البته در فارسي هر دو يك صدا دارند فقط در برخي كلمات با يكي و در برخي ديگر با ديگري نوشته مي شود.

گربه
قورمه سبزي

Ğğ
همان صداي غ فارسي را دارد.

Hh همان صداي ه ح فارسي را دارد.اين نيز به مانند Q ،در فارسي تلفظ همگي آنها يكي ست.البته در عربي تفاوت دارند.

حسن
هوش

اگر بخواهيم اين دو را با لاتين تركي بنويسيم هر دو با H شروع مي شود.

Xx
همان صداي خ فارسي را دارد.

Jj
همان صداي ژ فارسي را دارد.

Kk
اين صامت در فارسي و عربي و حتي تركي آنادولو وجود ندارد.صداي آن شبيه ك فارسي ست ولي تفاوت اساسي دارند.اگر چه يك ترك ايران قادر به تلفظ ك فارسي ست.اما در تركي هيچ واژه اي ك فارسي ندارد و در همگي آنها K تركي مستعمل است.صداي آن بسيار غليظ است با فايلهاي صوتي نشان خواهيم داد.

Ll
همان صداي ل فارسي را دارد.

Mm
م فارسي
Nn
ن فارسي
Pp
پ فارسي
Rr
ر فارسي
Ss
س ث ص فارسي،البته نمي گوئيم عربي چون در عربي اين سه تفاوت چشمگيري دارند هرچند براي ما بي معني ست.چون قادر به تشخيص تمايز انها نيستيم.منظور ما اين نيست كه اين سه حرف از آن فارسي ست چون در واقع دو مورد آن مختص عربي ست،منظور ما تلفظي ست كه در زبان فارسي بكار برده مي شود.
Şş
ش فارسي
Tt
ت ط (توضيح اين نيز همانند قبلي ها)
Vv
و
Yy
ي
Zz
ز ذ ظ ض (توضيح اين نيز همانند قبلي ها،هر چند رد مقدمه نيز در باب اين حرف توضيح داديم)


يكبار ديگر مصوت ها و صامت هاي تركي را مي آوريم،حروفاتي كه ،غير تركهاي آزربايجان با آنها مشكل دارند با رنگ قهوه اي مشخص مي كنيم.البته فقط با حروف بزرگ نشان مي دهيم.

ذكر يك نكته خالي از لطف نيست،از آنجا كه برخي از ما قادر به تشخيص تمايز آنها نيستيم تفاوتي براي آنها قائل نمي شويم و اين ديوانگي محض است. تفاوت آنها همانند يكي دانستن ز با ژ و ب با پ براي اعراب و ز با ظ براي فارسيان است.
پس وقتي مي گوييم Ö با O ويا U با Ü تفاوت دارند يعني اينكه بكارگيري هريك به جاي ديگري گاهاً مسخره و گاهاً معنا را عوض مي كند و حتي از يك كلمه، متضاد آنرا مي سازد!



AƏEIİOÖUÜ
BCÇDFGQĞHXJKLMNPRSŞTVYZ

سعي مي كنيم ابتدا مثال هايي بياوريم كه در آن حروفات قهوه اي به كار نرفته باشد،سپس با يك فايل صوتي صداي حروفات قهوه اي را تفهيم مي كنيم.
مثال هاي ما دو گونه خواهند بود،گونه ي اول كلمات فارسي و عربي را با الفباي لاتين تركي نشان مي دهيم،تا تمرين آساني براي مبتديان باشد،مثال هاي نوع بعدي ما كلمات ذاتاً تركي خواهند بود.

نوع اول:

Biya
Rəftəm
Şərmənde
Terminal
Tehran
Şiraz
Xoda
Çəmən
İran
Ebrahim
Qorbe
Qorme səbzi
Omman
Çador
Ğayət
Zəlil
Zalem
Sabun
Səhər
Sales
Tən
Tə-ne

بيا
رفتم
شرمنده
ترمينال
تهران
شيراز
خدا
چمن

ايران
ابراهيم
گربه
قورمه سبزي
عمٌان
چادر
غايت
ذليل
ظالم
صابون
سحر
ثالث

تن
طعنه


تذكر:در اين كلمات از Aa استفاده كرديم،چون اين كلمات تركي نيستند پس نگران تلفظ آنها نباشيد.
تذكر:
همزه در تركي يك حرف مستقل محسوب نمي شود،براي نشان دادن آن از خط تيره يا گيومه استفاده مي كنند. به لاتين "طعنه" نگاه كنيد.
تذكر:در تركي علامتي بنام تشديد وجود ندارد،حروفات به طور مكرر پشت سر هم نوشته مي شوند.به لاتين"عمّان" نگاه كنيد.


نوع دوم:

Ana
Ata
Baba
Vurğu
Ayna
Dur
Yaman
Sənə nə
Balaban
Azərbaycan

تذكر:در تلفظ Aa اين كلمات احتياط كنيد،تمامي آنها كوتاه هستند.
نكته:معادل آنها را با خط عربي نشان نخواهيم داد،معني آنها را بعداً خواهيد فهميد.

آرديني اوخو

بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-10:58

آزربايجان اسمي كاملا تركي

البته اين نوشته خلاصه شده مقاله اي چند صفحه اي به نام (آزربايجان تركي و آذربايجان فارسي) درباره اين موضوع ‏است كه اقدام به ارائه مستنداد محكم براي اصبات اين مقاله كرده است.‏
و اما آزربايجان:‏
قبلا نيز مقالات مختلفي درباره ريشه اين اسم نوشته شده كه اشاره به فارسي بودن ريشه آذربايجان و به معني حامل ‏مشعل آتش بودن آن دارد.‏
ولي چون بيشتر اين مقالات در زمان پهلوي نوشته شده و با توجه به دشمني آشكار اين خاندان با زبان ترك زياد قابل ‏استناد نيست. و اما جديدا مقاله اي در اينباره كه اشاره به اين دارد كه اسم (آزربايجان) كاملا تركي است نوشته شده كه ‏اينجا خلاصه اين مقاله رو براتون آوردم.‏

آزربايجان از سه كلمه تركي تشكيل شده كه در زير به تفكيك آن ها مي پردازيم.‏
‏ ‏
‏ آزر/باي/جان ‏Azar/bay/can

الف:آزر ‏Azar‏ : در تركي باستان پسوند (ار) به آخر اسم مي چسبيده و شخصي را منتصب به آن ميكرد هما پسوندي ‏كه در تركي مدرن معادل پسوند (لي) يا (لو) مي باشد.‏
آز هم نام قومي كه در شمال غربي ايران و شرق تركيه سكونت داشتند و بر آنجا حكمراني ميكردند مي باشد. كه كلمه ‏از+ار مي شود (آزار) يا همان‎ ‎
‏(آزرAzar‏) امروزي.‏

ب:باي ‏BAy‏ : كلمه "بايBay‏ " در زبان توركي به معني غني، صاحب، سرور، محتشم، ثروتمند، مقتدر، توانا و .... ‏است.‏

ج‏:جان ‏Can‏ : پسوند ساز توركي "-غان-‏?AN‏ " "-قان-‏QAN‏ "، "-گان-‏GAN‏ "، "-كه ن-‏K?N‏ " نشان دهنده جا، ‏مكان و محلهاي جغرافيائي است.‏

مثلا در مورد چالاقان (نام جزيره اي در درياچه اورميه) به معني محل زندگي طائفه چالا ميباشد.‏

چند نمونه ديگر استفاده از اين پسوند:‏
ورزقان ، گوگان ، گرگان ، طالقان ، زنگان (زنجان امروزي) ، سيرجان ، كميجان و...‏

كه اين پسوند بعد از ورود اعراب به (ج ‏C‏) تبديل شده.‏

پس اسم (آزربايجان ‏Azarbaycan‏) به معني (محل زندگي قوم تواناي آزري) مي باشد.‏

آرديني اوخو

بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-10:54

جشن ازدواج تركمن ها



آرديني اوخو

بؤلوم :  



  • تعداد صفحات :
  • 1  
  • 2