آزربايجان حاقيندا
یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-11:08

توركو ديل اويره نك(3)


درس سوم
: ساختار زبان تركي به عنوان يك زبان پيوندي و هماهنگي مصوتي در زبان تركي


پيش تر،اشاره اي كوتاه بر پيوندي بودن زبان تركي كرديم،در اين پست بر اين واژه و ويژگي هاي آن خواهيم پرداخت،

رده شناسي ساختواژي:رده شناسي ساختواژي،نظامي بر طبقه بندي زبانهاست و مقياسي پيوستاري و نسبي است،يعني مطلق نيست،به عبارتي به طور مطلق نمي توان گفت زباني تحليلي يا تركيبي ست بلكه مي توان گفت زبان مفروض،بيشتر از زبان ايكس و كمتر از زبان ايگرگ تركيبي يا پيوندي ست.


اين دليلي بر تعريف و طبقه بندي نادرست رده شناسي ساختواژي زبانها نيست،واژه ي پيوندي را مي توان همچون صفت خوش بو بودن توصيف كرد،و سپس تمامي رايحه هاي گلها را از منظر آن تعريف،طبقه بندي كرد.مطمئناً در ميان آن برخي خوش بو ترين هستند.پس اين نسبيت در ذات خود تعريف پيوندي يا تركيبي نيست.


زبانهاي دنيا را بر اساس رده شناسي ساختواژي به چهار رده ي اساسي زير تقسيم بندي كرده اند:


  • تحليلي
  • پيوندي
  • تصريفي
  • تركيبي

توضيح تمامي اين موارد خارج از حوصله ي اين تاپيك است،دوستان علاقه مند مي توانند براي مطالعه ي بيشتر، صفحات 21 تا 25 كتاب مطالعه ي ساختار نحوي زبان تركي از ديدگاه رده شناسي را ازنظر بگذرانند.

ما در اين تاپيك تنها به زدن چند مثال از چهار رده بسنده مي كنيم:


براي گروه اول،زبان ويتنامي مثالي بارز است.

براي گروه دوم،زبان تركي كه مورد بحث تاپيك هست.
براي گروه سوم،زبان چوك چي
و براي گروه چهارم،زبانهاي عربي،فارسي،روسي،لاتين و يوناني.

البته تمامي زبانهاي دنيا جزو يكي از اين چهار دسته هستند،كه بيشتر جزو زبانهاي تركيبي هستند.

اما زبانهاي پيوندي(التصافي) انگشت شمارند،به غير از زبان تركي زبانهاي فنلاندي و مجاري و همچنين سواهيلي نيز جزو اين دسته اند.

كمري در مورد زبانهاي پيوندي معتقد است كه وندها(پسوندها،اك ها) جداگانه به ريشه افزوده مي شوند كه ممكن است در هر واژه چندين واژك موجود باشد.اما مرزهاي مابين آنها كاملاً آشكار و واضح است.هر واژه اي شكل كاملاً جداگانه و مشخصي دارد،مثال زير،مثال ارائه شده توسط كمري( مرجع شماره ي 13-14-15-16 در صفحه ي 347 كتاب مذكور) در باب اين توضيح است:


Adam
Adamı
Adamın
Adama
Adamda
Adamdan


Adamlar
Adamları
Adamların
Adamlara
Adamlarda
Adamlardan


كه به ترتيب:
حالت اسمي
حالت مفعولي
حالت ملكي
حالت مفعول غير صريح
حالت مكاني
حالت ablative
6 تاي اول براي مفرد ها و 6 تاي بعدي براي جمع ها


ساختار كلمات و توليد كلمات جديد:

در تركي(آزربايجان)همانند ساير زبان ها اصل كلمه را ريشه گويند و بقيه ي كلمات(حالات و اشخاص و ...) از آن ساخته مي شود،اما اين روند در ساير زبانها تا حدي امكان پذير است،در برخي زبان ها ريشه مشخص نيست،اين دلايلي دارد،يا اصل كلمه بيگانه است و ريشه آن براي زبان مقصد نامشخص،يا كلمات به طور تصادفي و بدون توجه به كلمات هم خانواده ساخته شده اند ويا در طي سالها بر اثر تحريف، اصل ريشه در واژه گم شده است.اين مورد در زبانهاي پيوندي امكان پذير نيست چون در زبانهاي پيوندي وندها كاملا جدا پذير هستند و مرزها مشخص مي باشند.در آينده شايد مثالي براي توجيه آورديم.

باطبع نوع ساختن جمله در زبانهاي تركيبي(فارسي،انگليسي و عربي و...) بسيار متفاوت از نوع زبانهاي پيوندي(تركي و...)خواهد بود.

به مثال زير دقت كنيد:
Kitabımdalar

در اين كلمه چهار پسوند ،پشت سر هم به ريشه چسبيده است كه هر كدام وظيفه ي خاصي را ايفا مي كنند، البته ريشه همواره در ابتدا قرار مي گيرد ولي ترتيب قرار گرفتن پسوندها به دلخواه نيست، اگر اين عبارت را به فارسي ترجمه كنيم بايد بنويسيم:

آن چيزهايي كه در كتابم(كتاب من) است.

و يا در انگليسي:

The things are inside of my book

به عبارتي در زبانهاي پيوندي(تركي)،اتصال پسوندها به ريشه از آورده شدن حروف اضافه و موصولي جلوگيري مي كند و يك واژه به ظاهر كوتاه،معادلي گاهاً يك يا چند سطري در زبانهاي تركيبي دارد.

اكنون زودتر از آنست كه در مورد نقش پسوندها بدانيم،حتي تمايز مرزها نيز برايمان قدري دشوار است!فقط مي خواهيم با حذف هر يك نقش آنها را به صورت تجربي نشان دهيم،در درسهاي آتي هر يك را جداگانه بررسي خواهيم كرد:

Kitabdalar

آن چيزهايي كه در كتاب است.
با مقايسه اين كلمه با كلمه ي كامل قبلي متوجه مي شويم كه پسوند آبي رنگ ضمير اول شخص مفرد بود.

Kitabımlar

آن چيزهايي كه متعلق به كتابم است.
در اين كلمه، با حذف پسوند"دا" كل معني تغيير پيدا كرد. پسوند "دا" در اين مثال معني "در"مي دهد،با حذف آن بار معنايي به دوش پسوند"كئ" افتاد و معني "متعلق بودن" نيز از آن استخراج شد.

Kitabımdalar

اين واژه كاملاً بي معني ست.

Kitabımda

آن چيزي كه در كتاب من است.
كاملاً مشخص است كه"لار"پسوند جمع ساز بود كه با حذف آن،كلمه مفرد شد.


اين مثال،علاوه بر نشان دادن نقش هر پسوند، نشان داد كه پسوندها نه تنها نمي توانند به ترتيب دلخواه به ريشه بچسبند بلكه پسوندها به طور زنجيره اي وار بر همديگر متصل هستند به عبارتي حذف يك حلقه گاهاً منجر به گسسته شدن كل زنجير مي شود(مورد سوم)اولين پسوند خود نشان مي دهد كه دومين پسوند بايد از چه نوعي باشد،شايد هم اكنون درك اين مسأله قدري دشوار باشد اما مطمئناً در آينده بديهي خواهد بود.همچنين ممكن است با حذف يك پسوند،معني كل كلمه دچار تغيير شود و پسوندهايي كه در ابتدا معني خاصي مي دادند با حذف يكي از پسوندها دچار تغيير معني شده و يا اصلاً كل واژه را بي معني كنند.

تا اينجا به طور مقدماتي با نحوه كلمه سازي(جمله سازي) زبانهاي پيوندي آشنا شديم و تفاوت چشمگير آنها را با زبانهاي تركيبي ديديم.علت اينكه زبانهاي پيوندي را مستمراً با زبانهاي تركيبي مقايسه مي كنيم اين است كه زبانهاي عربي،فارسي و انگليسي جزو زبانهاي تركيبي هستند و براي دوستان ملموس ترند.به طور خلاصه زبانهاي پيوندي داراي دو خصوصيت مهم بودند:

  • نقش ها را پسوندها مشخص مي كنند،در نتيجه از آوردن حروفات اضافي،موصولي و ربطي تا حد زيادي جلوگيري مي شود اين خصوصيت سبب مي شود كه يك واژه، گاهاً مفهومي بيشتر از يك جمله را دهد.
  • پسوندها به طور دلخواه به همديگر نمي چسبند و قاعده هاي بسياري براي سرهم كردن يك واژه كامل مورد نياز است.
قاعده هايي كه در دومين ويژگي به آن اشاره كرديم در اكثر زبانها وجود دارد،به عنوان مثال در زبان فارسي تغيير ضمير شخص اول مفرد به دوم شخص جمع در يك جمله، تغيريات ديگري را نيز به دنبال دارد:


من به دبستان مي روم.
ما به دبستان مي رويم.

اما يك ويژگي منحصر به فردي وجود دارد كه مختص و لازمه ي زبانهاي تركي ست.وقتي به يك ريشه چندين پسوند به طور مكرر پيوند مي خورد،بعد از رعايت تمامي موارد دستوري،اگر بين اين پسوندها هماهنگي صوتي وجود نداشته باشد،تلفظ واژه بسيار سخت و شايد غير ممكن شود.اين هماهنگي صوتي،عبارت است از دسته بندي صامت ها و مصوت ها به گونه اي كه حروف همدسته در كنار همديگر قرار مي گيرند و تلفظ واژه را آسان مي كنند.به عبارتي بر اساس نزديكي صامت ها و مصوت ها و نزديكي جايگاه مكانهايي در حلق،حنجره،زبان،دندان،لب و ... كه هر يك صداي به خصوصي دارند،حروفات در زبان تركي دسته بندي مي شوند،

اگر اين چنين نشود،شما در تلفظ يك واژه ي طولاني بر اثر چرخش زبان در دهان و اتصالات پي در پي اجزاي توليد صدا از انواع مختلف، دچار مشكل خواهيد شد و مطمئناً به وسط واژه نرسيده آنرا از هم خواهيد گسست.

به عبارت ساده تر، اين طبقه بندي ابزار صدا دهنده دهان را به مناطقي تقسيم بندي ميكند و زبان شما به هنگام تلفظ يك واژه، در محدوده ي خاصي حركت مي كند و نيازي نيست كه كل منطقه را پوشش دهد.در نتيجه علاوه بر اينكه واژه را به سرعت تلفظ مي كنيد،امكان اشتباه كم شده و صوت واژه نيز خوشايند خواهد بود.

در زبان تركي، از اين ويژگي به هماهنگي صوتي ياد مي شود.اين هماهنگي هم ميان مصوتها هم صامت ها و هم صامت ها با مصوت ها وجود دارد كه بعداً حروفات همدسته را تمييز خواهيم داد.

در پست آتي مثالي زده و اين هماهنگي را با مثال توضيح مي دهيم:


هماهنگي صوتي بين تكه هاي يك واژه ي كامل، وجود دارد، يك واژه كامل تركي كه به طور طبيعي يك واژه ي مركب است را شبيه به يك بورد بدانيد كه قطعاتي روي آن سوار است وهمگي آنها،يكجا كامپيوتر شما را معني مي دهند،اكنون بورد را ريشه واژه بدانيد و مابقي را پسوندهايي كه به ريشه چسبيده اند،بعضي از اين پسوندها نقشي را بازي مي كنند كه يك CPU در PC شما بازي مي كند،اما برخي از آنها از اهميت كمتري برخوردارند،اگرچه كمبود حتي يك قطعه، آنچه كه از يك PC مرسوم است را براي شما معني نخواهد داد.

پس شما در هر لحظه مي توانيد قطعات را از بورد پياده كرده ويا دوباره سوار كنيد واينكه يك قطعه (پسوند) به مانند كارت گرافيكي بايد در محل مخصوص خود نصب شود و رام در محل مخصوص خود،اما شما هرگز نمي توانيد خود برد را به قطعات كوچكتر تجزيه كنيد،اگر هوس اين كار را در سر مي پرورانيد به احتمال زياد خود را حداقل 100 هزار تومان متضرر خواهيد كرد.اگرچه شكستن ريشه،شما را از نظر مادي متضرر نسازد اما همان طور كه يك بورد از وسط نصف شده ديگر كارايي ندارد(حتي اگر قطعات بدرستي در آن نصب شوند)،يك ريشه شكسته نيز ديگر نه به خودي خود معني مي دهد نه با پيوند با پسوندها.

اين موضوع فقط در باب ريشه صادق نيست،بلكه هر واژه جامد تركي كه قابل تفكيك نباشد نيز داراي اين خصوصيت است.

هماهنگي صوتي تنها زماني معني مي دهد كه سخن از يك واژه ي مركب پسوندي رود،به عبارتي حداقل يك پسوند به ريشه پيوند خورده باشد،وگرنه در يك ريشه ويا يك اسم جامد اين هماهنگي به طور 100 درصد قانون نيست اگرچه تا 95 درصد رعايت مي شود اما به هر صورت استثناهايي نيز وجود دارد،حتي ممكن است يك واژه نه ريشه باشد و نه جامد غير تفكيك پذير،اما واژه ي مركبي باشد كه جزء هاي آن،پسوند نباشند به عبارتي تركيب چندين اسم باشند.در آن صورت نيز اين هماهنگي ممكن است رعايت نشود.

اما قانون هماهنگي صوتي زماني كه ريشه و پسوندي در ميان باشد 100% رعايت مي شود و حتي يك استثنا نيز ندارد.براي همه ي اين موارد مثال خواهيم آورد.

شايد سؤالتان اين باشد چگونه مي توان فرق يك پسوند را با يك اسم تشخيص داد؟اصلاً مگر يك اسم نمي تواند پسوند باشد،اصلاً نقش و نام دستوري پسوند چيست؟

در پاسخ اين موارد بايد بگوييم:
پسوندها به خودي خود معني ندارند ولي هريك معين گر زمان،شخص،شمارش و دهها حالت ديگر هستند.كه به هنگام پيوند خوردن به ريشه حالت ها را در ريشه بوجود مي آورند،حال آنكه يك اسم اگرچه به يك اسم(و يا فعل و يا هر كلمه ي ديگر) ديگر بچسبد اما در اينجا از آن به عنوان يك كلمه ي پسوندي ياد نخواهيم كرد،بلكه آنرا يك كلمه ي مركب مي ناميم.

پس كلمه ي پسوندي،كلمه اي ست كه يك واژه بنام "بن" يا "پايه" داشته باشد و حداقل يك پسوند كه به خودي خود معني ندارد به آن پيوند خورده باشد.


مثال:

Kitablar

قسمت سبز رنگ،همان ريشه است كه به قطعات كوچكتر از آن قابل تقسيم نيست،قسمت قرمز رنگ پسوند جمع ساز است.اين پسوند به خودي خود معني ندارد ولي به هنگام چسبيدن به واژه ي "كيتاب" آنرا از حالت مفرد خارج كرده و تبديل به اسم جمع مي كند.(كتاب ها)

اين مثال هشداري ست براي شما،چرا كه مقصود ما را از ريشه بدانيد،ريشه در واژه ي پسوندي، منظور بن و پايه ي واژه مد نظر است كه نقش ستون را دارد.و گرنه لازم نيست كه حتماً نقش دستوري آن ريشه باشد.مثلاً در اين مثال ريشه يك اسم بود.اما در تعاريف آينده،يك اصطلاح ديگر از ريشه را تعريف خواهيم كرد كه در آن منظور كلمه اي ست كه تمامي افعال تركي از آنها درست مي شوند و به واژه هاي كوچكتر قابل تقسيم نيستند(كوچكترين جزء معني دار كه ساير مشتقات از آن ساخته مي شود).شايد بهتر بود در تمامي اين موارد به جاي ريشه از واژه ي بن و يا پايه استفاده مي كرديم!.

مثال:

ده ييش ،يئرينه بونو قوي



İçdim

در اين مثال نيز واژك "ديم" به خودي خود معني ندارد ولي زماني كه به پايه واژه چسبيد آنرا به
اول شخص مفرد حال تبديل مي كند.


نوش،بنوش؛ريشه فعل از مصدر ايچ مه ك در معني نوشيدن.

پسوند اول شخص مفرد ساز كه به تنهايي بي معني ست. البته زمان حال بودن آن در ذات ريشه است و ما براي ساير زمان ها پسوند هاي زمان ساز خواهيم افزود.

(من) نوشيدم.

در اين مثال بن و يا پايه ي واژه ي كامل ما، خود همان ريشه اي است كه در مورد آن صحبت كرديم.

به هر صورت در اين دو مثال هماهنگي صوتي رعايت شده است،بعداً متوجه خواهيد شد،فقط دو واژه ي زير را به خاطر بسپاريد!
İç dim İçdim

Kitab+lar
İç+dim

مثال براي واژه ي جامد:

Kitab

اين يك واژه ي جامد است(در نقش اسم)،پس ممكن است هماهنگي صوتي در آن رعايت شده باشد،ممكن است رعايت نشده باشد،به هر صورت در اين واژه،اين هماهنگي رعايت نشده است حروف قرمز رنگ آن را به خاطر بسپاريد،سه واژه ي ديگر را مثال مي زنيم،

İlan
Ata+bir
Ara+bə

در هيچ كدام از اين سه نيز هماهنگي صوتي رعايت نشده است،اولي يك اسم جامد است،دومي يك واژه ي مركب از دو بخش تشكيل يافته است،( با + تفكيكشان كرده ايم) اگرچه به ظاهر bir به صورت پسوند به Ata چسبيده است ولي بايد به اين موضوع دقت كنيم كه bir خود يك اسم است و داراي معني(يك،يگانه)
در مثال سوم نيز، bərə داراي چنين خصوصياتي ست.بدين ترتيب لازم نيست در اين سه مثال،هماهنگي صوتي رعايت شود كه نشده است.البته حتي در اين موارد نيز اكثراً هماهنگي رعايت مي شود و تعداد اين گونه كلمات كه هماهنگي در آنها نباشد بسيار اندك است.


هماهنگي مصوتي مختوم به يك حالت خاص نمي شود،اما در اين درس حالت هماهنگي مصوت با مصوت را توضيح مي دهيم،قبل از آن نكاتي در باب پسوند مي آموزيم؛

در پستهاي قبلي آموختيم كه يك واژه مي تواند در نقش پسوند ظاهر شود،برخي از آنها به خودي خود معني دارند ولي برخي در صورتي كه از واژه هاي قبلي جدا شوند به تنهايي بي معني هستند،پسوندهاي معني دار(اسم،صفت و ...) را براي تفكيك قانون هماهنگي مصوتي معرفي كرديم.از اين به بعد در سرتاسر اين بخش(مگر آنكه غير آن را عنوان كنيم) منظور ما از پسوند همان واژك هايي ست كه به خودي خود بي معني هستند و تنها با پيوند خوردن به يك واژه(ها) ديگر معني كل واژه را تغيير مي دهند و يا به آن معني جديدي در شرايط جديد، زمان و مكان جديد مي دهند.

چنين پسوندهايي ممكن است تنها از يك حرف تشكيل يافته باشند مثلاً پسوند ı در Dadı
و يا ممكن است از دو حرف ،سه حرف و يا بيشتر تشكيل شده باشند.تنها چيزي كه در بين تمامي اين موارد مشترك است،اينست كه: هر پسوند(بي معني) تنها و تنها از يك مصوت تشكيل يافته ايند و مابقي حروف صامت هستند.واضح است كه در پسوند هاي تك حرفي،آن تك حرف يك مصوت(حرف صدادار) است.در زبان تركي آزربايجان بر خلاف زبان تركي آنادولو(تركيه)،پسوندها كوتاه هستند. به مثالي كه در اوايل تاپيك زديم مراجعه كنيد.وقتي صحبت از هماهنگي مصوتي بين پسوند(ديگر واژه بي معني را نخواهيم آورد مگر آنكه خلاف آن ذكر شود) و واژه ي قبلي ست.منظور هماهنگي مصوتي،
مصوت پسوند با آخرين مصوت واژه ي قبل از پسوند است.

اكنون زمان آن فرا رسيده است كه هماهنگي مصوت با مصوت( در پسوند و واژه ي ماقبل) را توضيح دهيم؛


Kitabımdalar

در اين كلمه چهار پسوند ،پشت سر هم بكار رفته است كه هر كدام وظيفه ي خاص خود را داراست و از آوردن حرف هاي اضافي و احتمالاً واژه هاي جديد جلوگيري ميكند.اگر اين عبارت را به فارسي ترجمه كنيم بايد بنويسيم:

آن چيزهايي كه در كتابم(كتاب من) است.

و يا در انگليسي:

The things are inside of my book


طبق آنچه كه گفتيم اين حرف صدادارِ پسوند با آخرين حرف صدادارِ عبارت ماقبل پسوند، هماهنگ مي شود.اين هماهنگي را به دو صورت كوچك و بزرگ مي نامند.


اگر حرف صدادار پسوند يكي ازدو حرف زير باشد ،هماهنگي كوچك مي نامند.

Ə,A


و اگر حرف صدادار پسوند يكي از 4 حرف صدادار زير باشد هماهنگي بزرگ مي نامند.


U,Ü,İ,I

3 حرف صدادار باقي مانده در پسوند ها به كار نمي رود،يعني حروف زير:

O,Ö,E

اين هماهنگي بدين صورت است كه:اگر هماهنگي كوچك باشد به صورت زير عمل مي كنيم،
A,O,I,U→A
Ə,E,Ü,Ö,İ→Ə

يعني اگر آخرين حرف صدادارِ واژه اصلي به حروف صدادار با آهنگ پايين ختم شوند،حرف صدادار پسوند ،صداي زير است.
A
و اگر آخرين حرف صدادارِ واژه اصلي به حروف صدادار با آهنگ بالا ختم شوند،حرف صدادار پسوند ،صداي زير است.
Ə

ولي اگر هماهنگي بزرگ باشد به صورت زير عمل مي كنيم،

İ,E,Ə→İ
A,I→I
O,U→U
Ö,Ü→Ü

يعني اگر آخرين حرف صدادارِ واژه ي اصلي يكي از 3 حرف زير باشد:
İ,E,Ə
آنگاه حرف صدادار پسوند صداي زير است:
İ
، اگر آخرين حرف صدادارِ واژه ي اصلي يكي از2 حرف زير باشد:
A,I
آنگاه حرف صدادار پسوند صداي زير است:
I
، اگر آخرين حرف صدادارِ واژه ي اصلي يكي از 2 حرف زير باشد:
O,U
آنگاه حرف صدادار پسوند صداي زير است:
U
و اگر آخرين حرف صدادارِ واژه ي اصلي يكي از 2 حرف زير باشد:
Ö,Ü
آنگاه حرف صدادار پسوند صداي زير است:
Ü

توجه:

  • منظور از واژه ممكن است يك اسم خاص باشد،فعل،مصدر و...آنچه كه مد نظر است بايد اولين پسوند را از كلمه ي ماقبل جدا كرد،حال كه صداي پسوند معلوم گرديد در صورت داشتن پسوند دوم،كلمه ي اصلي به همراه پسوند اول واژه ي جديد ماست،و در اين صورت آخرين حرف صدادار ،صداي پسوند اول خواهد بود،به همين ترتيب براي پسوند سوم و...
  • ممكن است يك ترك زبان و حتي يك شاعر ترك زبان قانون كلي فوق را رعايت نكند و صدا ها را بر اساس لهجه اي كه آموخته تلفظ كند كه اساساً غلط است ولي براي حفظ اصل شعر آنرا در بازنويسي دستكاري نمي كنند.
  • اين قانون زماني اجرا ميشود كه پسوندي(بي معني) در كار باشد و گرنه در يك كلمه ي بدون پسوند چنين عملي معني ندارد هر چند تا حدود زيادي رعايت مي شود!
  • يك كلمه ي غير تركي نيز با اين قانون هماهنگ مي شود!

به همان مثالي كه قبلاً گفته شد دقت مي كنيم:
Kitabımdalar

اصل كلمه همان واژه ي كتاب است

Kitab
اين واژه داراي 2 حرف صدادار است اما دومي كه همان آخري است، صداي زير است
A
شايد اين سؤال پيش آيد كه ما اكنون بايد با كدام هماهنگي حرف صدادار پسوند را معين كنيم اگر هماهنگي پاييني باشد صداي پسوند هست:
A
اما اگر اين هماهنگي از نوع دومي باشد بايد صداي زير را براي پسوند داشته باشيم:
I

پاسخ اينست:ما كه نمي خواهيم واژه اي جديد بسازيم كه تا به حال وجود نداشته است! بلكه به خاطر نزديكي اصواتِ حروف صدادار به هم،مي خواهيم به خصوص در گفتار ها از اشتباه تلفظ كردن كلمه جلوگيري كنيم.وهمچنين نوع و نقش پسوند است كه مشخص مي كند اين هماهنگي از نوع كدام است،مثلاً پسوند هايي كه براي جمع بستن بكار مي روند همواره از نوع هماهنگي كوچك هستند كه بعداً مفصّلاً در مورد آنها صحبت خواهد شد.در واقع ما نمي خواهيم فعلاً از حفظ تشخيص دهيم فعلاً به عبارات نگاه مي كنيم و مشاهده مي كنيم كه چگونه اين قانون اجرا مي شود.

حال كه آخرين حرف صدادار مشخص شد و اينكه هماهنگي بزرگ است لذا بايد حرف صدادار اولين پسوند صداي زير باشد:

I
حال واژه ي جديد ،واژه ي زير است:
Kitabım
كتاب من
پس بدين گونه آخرين حرف صدادار عوض ميشود و صداي زير ميشود:
I
ولي اين بار هماهنگي كوچك است لذا حرف صدادارِ دومين پسوند، صداي زير ميشود:
A
Kitabımda
در كتابِ من(است)

واژه ي جديد ما اكنون واژه ي زير است
Kitabımda
وآخرين حرف صدادار واژه،صداي زير است:
A
و هماهنگي بزرگ است لذا حرف صدادار سومين پسوند ،خواهد شد:
I
اين بار واژه ي جديد ما هست:
Kitabımda

آن چيز ي كه در كتاب من( است)
وآخرين پسوند كه پسوند جمع ساز است و جزو هماهنگي هاي كوچك حساب ميشود صداي زير را ميگيرد:
A
زيرا آخرين حرف صدادار واژه ي بالا صداي زير است:
I
Kitabımdalar
آن چيز هايي كه در كتاب من( است).


اين درس را با يك تذكر غير فني به اتمام مي رسانيم؛
اينكه كدامين شاخه از زبانهاي تركي به زبان تركي واحد(باستان) نزديكتر است،نمي توان اظهار نظري كرد،و در اينكه همگي آنها دچار تغييراتي خواه اندك شده اند شكي نيست.اما يك توضيح در باب شاخه ي تركي آزربايجاني ضروري ست:

در بين شاخه هاي زبان تركي، زبان تركي آزربايجان،يكي از فرموليك ترين،با قاعده ترين،فني ترين و ادبي ترين آنهاست. در دستور زبان تركي آزربايجان يافتن استثنا محال است،حال آنكه در شاخه هاي ديگر همانند تركي آنادولو(استانبولي يا آناطولي يا تركيه) تغييرات افزون،سبب ايجاد استثناهايي شده است كه كل دستور زبان را زير سؤال برده اند. از نظر الفبا و اصوات،تركي آزربايجان اصوات بسياري به نسبت تركي آنادولو دارد،از نظر طول پسوند نيز پسوندهاي تركي آزربايجان كوتاه تر و باقاعده تر از تركي آنادولو ست، اين يك دليل عمده بر چربش(كمي-كيفي) غير قابل انكار ادبيات تركي آزربايجان بر ادبيات تركي آنادولو شده است.اگر فردي مسلط به زبان تركي آزربايجان باشد، مطمئناً به نود درصد زبانهاي تركي آنادولو(استانبولي)،رومانيا ،قبرس،اويغور و ...نيز مسلط خواهد شد. اين توضيح در باب نگرش غلط عوام در مورد مقايسه دو زبان تركي آزربايجان و آنادولو داده شد.به عنوان مثال: اكثر ايراني ها ميل و رغبت فراواني به يادگيري تركي آنادولو دارند تا آزربايجان،كه تنها علت آن ناآگاهي فني ايشان و كمبود اساتيد و مشاورين فني ست.

در يك جمله ي كوتاه: زبان تركي آزربايجان را فرزند خلف تركي باستان بدانيم.
در ادامه درس و در تاپيك هاي مرتبط اين موضوع را به عينه لمس خواهيد كرد.


بؤلوم :