آزربايجان حاقيندا
یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-10:52

هنوزكسي بابت انتشاركاريكاتور سوسك روزنامه ايران توضيحي به ملت آذربايجان نداده و عذرخواهي نكرده است!

هنوزكسي بابت انتشاركاريكاتور سوسك روزنامه ايران توضيحي به ملت آذربايجان نداده و  عذرخواهي

نكرده است!

بعد از گذشت نزديك به ۶ سال ، هنوز كسي بابت انتشار كاريكاتور سوسك در روزنامه ايران توضيحي به ملت آذربايجان نداده و عذرخواهي نكرده است!

گرچه امروزه توهين هايي را كه ملت آذربايجان ايران به واسطه حضور تيم تيراختور در ليگ برتر فوتبال به نيابت از تفكر و فرهنگ و بينش مردم استان هاي ميزبان در استاديوم ها شاهد است ، و رفتار فارس ها ، عرب ها و ... از طريق دادن شعارها ، نصب پلاكارد ، نمايش بنرها و ... در استاديوم ها ، روي كاريكاتور سوسك كشيده شده در روزنامه ايران ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۵ را سفيد كرده ، اما يك موردي كه شاخص و سند در اين باره شده ، همان است كه روزنامه ايران مرتكب شد. خرداد ماه ، ماه اعتراض ملت تورك آذربايجان به تفكرات شوونيستي و نژادپرستانه باقي مانده از سياست هاي " ملت سازي " حاصل از تفكر " يك ملت ، يك زبان و يك فرهنگ " رژيم رضاخاني است.


يك سوال از افكار عمومي ، در سالگرد اعتراض به انتشار كاريكاتور توهين آميز به ملت تورك آذربايجان توسط روزنامه ايران

چرا آنها ، آن كاريكاتور را كشيدند؟!

خردادماه ، ماهي است كه خيلي از اتفاقات اين مملكت در آن زاييده و شكل گرفته است و گمان بر اين است كه در آينده اين ماه بستر حوادث تاريخي در كشور ايران شده و باشد. خرداد مملو از انواع خاطرات شاد و غمگين براي آنهايي است كه در اين سرزمين بزرگ شده و مي شوند. در كنار خيلي از حوادث ، يك حادثه براي ملت آذربايجان كه چندين سال است از آن زجر مي كشند و نوعي خنجر از پشت خوردن از پايتخت نشين ها و تفكرات شوونيستي و نژادپرستانه مي دانند ، گران مي نمايد. روزهاي خرداد ماه روز هاي پر التهابي است كه به سختي بشود آن را فراموش و به راحتي از كنار آن گذشت. مروري بر آنچه كه در اين ماه بر آذربايجان گذشت:

كاريكاتور روزنامهٔ ايران در هفتهٔ نامه «ايران جمعه» ويژه نامه روزهاي جمعه روزنامهٔ ايران (به صاحب امتيازي خبرگزاري جمهوري اسلامي) ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۵ در صفحهٔ كودك و نوجوان به صورت كميك استريپي با عنوان «چه كنيم كه سوسك‌ها سوسكمان نكنند» منتشر شد.

در اين كميك استريپ به زبان طنز در بارهٔ چگونگي مقابله با سوسك‌ها در قالب دو شخصيت سوسك و يك پسر نوجوان پرداخته شده بود. در تمامي كاريكاتورها سوسك به زبان فارسي سخن مي‌گويد؛ اما در يكي از بخش‌ها در پاسخ به پسر نوجوان از كلمه توركي «نمنه» (چي يا چه مي‌گويي؟) استفاده مي‌كند.

در متني كه در كنار كاريكاتور و تحت عنوان «گفتمان» آمده نوشته شده: «... مشكل اينجاست كه سوسك زبان آدم حاليش نمي‌شه. دستور زبان سوسكي هم آن قدر سخته كه هشتاد درصد خود سوسكهام بلد نيستن و ترجيح مي‌دن به زبانهاي ديگه حرف بزنن. وقتي سوسكا زبون خودشونو نمي‌فهمن شما چه جوري مي‌خواين بفهمين؟! ...» [۱]

اين كاريكاتور سبب تظاهرات‌هاي گسترده در تهران توسط آذربايجاني هاي ساكن در آن شهر و مناطق تورك‌نشين ايران، دستگيري سردبير ايران جمعه مهرداد قاسمفر و مانا نيستاني و توقيف روزنامهٔ ايران گرديد.

 اعتراضات ملت آذربايجان

پس از انتشار كاريكاتور روزنامهٔ ايران، دامنهٔ اعتراضات علاوه بر شهرهاي مختلف آذربايجان به تهران و ساير شهرهاي داخلي ايران نيز كشيده شد. شماري از دانشجويان آذربايجاني در تهران از ساعت ۲۱ و ۳۰ دقيقهٔ نيمه‌شب سه‌شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۵ تا ساعت ۵ صبح روز بعد در برابر درب اصلي كوي دانشگاه تهران تجمع كرده بودند كه اين تجمع در ساعت ۲۳ نيمه‌شب سه‌شنبه به اوج خود رسيده بود. دانشجويان آذربايجاني با راهپيمايي در مقابل دانشكده‌هاي مختلف دانشگاه تهران، اين اقدام روزنامهٔ ايران را محكوم كرده بودند. [۲]

در حالي‌كه متن روزنامهٔ ايران را بيش‌تر معترضان نديده بودند، اما اخبار يا كپي كاريكاتور روزنامهٔ ايران كه از تشبيه تورك‌هاي ايران به سوسك سخن مي‌گفت، به نحو گسترده‌اي منتشر شده بود.[۳] به گفته مدير مسئول روزنامهٔ ايران، كپي كاريكاتور  روزنامه در شمارگان ۳۰۰٬۰۰۰ نسخه (حدود ده برابر تيراژ هفته‌نامهٔ ايران) روز جمعه در كشور و مخصوصاً در مناطق تورك‌زبان منتشر شد بود.[۴]

در تبريز تظاهرات از ساعت ۴ بعد از ظهر از سمت دانشگاه تبريز و ميدان نماز آغاز گرديده و به سمت استانداري آذربايجان شرقي ادامه پيدا كرد. تلاش نيروهاي انتظامي براي جلوگيري از پيوستن دو گروه تظاهركننده به درگيري ميان دو طرف انجاميد. [۵] [۶]

اعتراضات در اروميه منجر به تغيير مسير اعتراضات عليه غيرتورك‌ها و مطرح كردن شعارهاي پان‌تركيستي و حركت‌دادن تظاهركنندگان به سمت كنسولگري تركيه و آتش‌زدن ساختمان روزنامهٔ ايران و صدا و سيماي اروميه شد.

 توقيف روزنامه ايران و دستگيري روزنامه‌نگاران

در پي تظاهرات گسترده در تبريز و در ديگر شهرهاي ترك زبان ايران، هيات نظارت بر مطبوعات تشكيل جلسه اضطراري داد و روزنامه ايران را توقيف موقت و پرونده آن را را به دادسرا فرستاد. روزنامه ايران ۳۱ ارديبهشت عذرخواهي و اعلام كرده بود كه مانا نيستاني را اخراج كرده‌است. [۸] پس از انتشار خبر توقيف بيانيه‌اي با عنوان «ما اهل ايرانيم» توسط كاركنان اين روزنامه منتشر شد كه در آن آمده بود:«ما اهل ايرانيم. اهل «ايران». در ميان ما هم از جنس تورك است، هم از جنس كرد. هم از طايفه لر است، هم از تبار عرب. هم از سلسله بلوچ است، هم از سلاله عجم. و براي ما مباهات است كه در خانواده «ايران» قاطبه مديران، مجريان و خبرنگاران، خود افتخار انتساب به هموطنان آذري را دارند. دردناك‌تر از اين چه مي‌تواند بود كه در چنين شرايطي به جفا و توهين به مام و مليت خويش متهم شويم. ما خبرنگاران «ايران» از هر جا كه هستيم، پيش و بيش از هر چيز يك ايراني مسلمان هستيم.» [۹] سخنگوي قوه قضائيه نيز از صدور قرار بازداشت براي كارتونيست و سردبير  ايران جمعه خبر داد. [۱۰]

فيروزي دادستان تبريز نيز اعلام كرد كه عليه روزنامه ايران اعلام جرم كرده‌است. [۱۱]

توضيحات مانا نيستاني

وي پيرامون كاريكاتور مذكور گفت:"استفاده از واژه‌هاي «سنه‌نه» و «نه‌منه» كه در ديالوگ سوسك آورده شده، اصطلاحاتي هستند كه روزانه در زبان فارسي به كار گرفته مي‌شوند و اين نكته نشان از نفوذ زبان تركي در زبان فارسي دارد. نكته دوم اينكه در همان صفحه يا صفحه ۲۰ روزنامه، كارتون‌هاي ديگري كشيده شده كه قورباغه و سوسك با لهجه غليظ تهراني حرف مي‌زنند، در حالي‌كه حمل بر سوسك بودن تهراني‌ها نشده است" [۱۲]

محاكمه و تبرئه روزنامه ايران

توقيف روزنامه ايران ۵ ماه ادامه يافت و سپس با تغيير كادر و مديريت آن انتشار خود را از سر گرفت. غلامحسين اسلامي‌فر مدير مسئول روزنامه نيز از اتهام ايجاد اختلاف بين اقشار جامعه و اهانت به مردم ترك‌زبان تبرئه شد. وي در دادگاه گفت: «شخصيت داستان و طنز در كاريكاتورهاي ديگر مطلب مزبور به زبانهاي رايج ديگري در كشور از جمله فارسي نيز سخن گفته و بدين ترتيب كاريكاتوريست قصد توهين به ترك زبانان نداشته‌است.» [۱۳]

بازتاب در كشورهاي ديگر

در باكو عده‌اي مقابل سفارت ايران تجمع كرده و پرچم ايران را به آتش كشيدند. همچنين روزنامه‌هاي جمهوري آذربايجان از تيترهايي همچون «رژيم ايران برادران ما را سركوب كرد» ،«آذربايجان جنوبي به پا خاسته است» استفاده كردند. همچنين به گفته بي بي سي « روزنامه آينه نوشت:«رويارويي ملي در مجلس ايران» در صحن مجلس شوراي اسلامي ايران، اكبر اعلمي نماينده تبريز شعر «تهران و تهراني» از محمدحسين شهريار، شاعر نامدار معاصر آذربايجاني را خوانده كه ترجيع بند آن با «الا تهرانيا ... » آغاز مي‌شود: ( منظور اين شعر پايتخت نشين هاي فارس زبان و مهاجراني است كه در تهران دچار استحاله فرهنگي شده و هويت و زبان خود را از ياد برده اند )


الا اي داور دانا تو ميداني كه ايراني

چه منتها كشيد از دست اين تهران و تهراني

چه طرفي بست از ين جمعيت ايران جزپريشاني

چه داند رهبري سر گشته صحراي ناداني

چرا مردي كند دعوي كسي كو كمتر است اززن

الا تهرا نيا انصاف ميكن خر تويي يامن

تو اي بيمار ناداني چه هذيان و هدرگفتي

برشتي كله ماهي خور بطوسي كله خرگفتي

قمي را بد شمردي اصفهاني را بترگفتي

جوانمردان آذربايجان را ترك خرگفتي

ترا آتش زدند و خود بر آن آتش زدي دامن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

تو اهل پايتختي بايد اهل معرفت باشي

به فكر آبرو و افتخار مملكت باشي

چرا بيچاره مشدي وحشي و بي تربيت باشي

به نقص من چه خندي خود سرا پا منقصت باشي

مرا اين بس كه ميدانم تميز دوست ازدشمن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

تو از كنج شير كش خانه و دكان سيرابي

بجز بد مستي و لاتي و الواطي چه دريابي

در اين كولز كه ندهندت بجز ليسانس تون تابي

نخواهي بو علي سينا شد و بو نصرفارابي

بگاه ادعا گويي كه ديپلم داري ازلندن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

تو عقل و هوش خود ديدي كه در غوغاي شهريور

كشيدند از دو سو همسايگان در خاك ما لشكر

به نق و نال هم هر روز حال بد كني بدتر

كنون تركيه بين و ناز شست تركها بنگر

كه چون ما ندندبا آن موقعيت از بلاايمن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

گمان كردم كه با من همدل و همدين وهمدردي

بمردي با تو پيوستم ندانستم كه نامردي

چه گويم بر سرم با نا جوانمردي چه آوردي

اگر مي خواستي عيب زبان هم رفع ميكردي

ولي ما را ندانستي بخود هم كيش و هم ميهن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

تو عقل و هوش خود ديدي كه در غوغاي شهريور

كشيدند از دو سو همسايگان در خاك ما لشكر

به نق و نال هم هر روز حال بد كني بدتر

كنون تركيه بين و تاز شست تركها بنگر

كه چون ما ندندبا آن موقعيت از بلاايمن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

گمان كردم كه با من همدل و همدين وهمدردي

بمردي با تو پيوستم ندانستم كه نامردي

چه گويم بر سرم با نا جوانمردي چه آوردي

اگر ميخواستي عيب زبان هم رفع ميكردي

ولي ما را ندانستي بخود هم كيش و هم ميهن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

بشهريور مه پارين كه طيارات با تعجيل

فرو ميريخت چون طير ابا بيلم بسرسجيل

چه گويم اي همه ساز تو بيقانون و هردمبيل

تو را يكشب نشد ساز و نوا در راديوتعطيل

ترا تنبور و تنبك بر فلك ميشد مرا شيون

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

بقفقازم برادر خواند با خود مردم قفقاز

چو در تركيه رفتم وه چه حرمت ديدم واعزاز

بتهران آمدم نشناختي از دشمنانم باز

من آخر سالها سر باز ايران بودم و جانباز

چرا پس روز را شب خواني و افرشته اهريمن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

بدستم تا سلاحي بود راه دشمنان بستم

عدو را تا كه ننشاندم بجاي از پا ي نشستم

بكام دشمنان آخر گرفتي تيغ ازدستم

چنان پيوند بگسستي كه پيوستن نيارستم

كنون تنها علي مانده است و حوضش چشم ماروشن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

چو استاد دغل سنگ محك بر سكه مازد

ترا تنها پذيرفت و مرا از امتحان وا زد

سپس در چشم تو تهران به جاي مملكت جازد

چو تهران نيز تنها ديد با جمعي به تنهازد

تو اين درس خيانت را روان بودي و من كودن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

چو خواهد دشمني بنياد قومي را براندازد

نخست آن جمع را از هم پريشان و جداسازد

چو تنها كرد هر يك را به تنهايي بدوتازد

چنان اندازدش از پا كه ديگر سر نيفرازد

تو بودي آنكه دشمن را ندانستي فريب وفن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

چرا با دوستدارانت عناد و كين و لج باشد

چرا بيچاره آذربايجان عضو فلج باشد

مگر پنداشتي ايران ز تهران تا كرج باشد

هنوز از ماست ايران را اگر روزي فرج باشد

تو گل را خار ميبيني و گلشن را همه گلخن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

تو را تا ترك آذربايجان بود و خراسان بود

كجا بارت بدين سنگيني و كارت بدين سان بود

چه شد كرد و لر ياغي كزو هر مشكل آسان بود

كجا شد ايل قشقايي كزو دشمن هراسان بود

كنون اي پهلوان چوني نه تيري ماند و ني جوشن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

كنون گندم نه از سمنان فراز آيد نه اززنجان

نه ماهي و برنج از رشت و ني چايي زلاهيجان

از اين قحط و غلا مشكل تواني وارهاندن جان

مگر در قصه ها خواني حديث زيره كرمان

دگر انبانه از گندم تهي شد ديزي ازبنشن

الا تهرانيا انصاف ميكن خر تويي يامن

خواندن اين شعر باعث چنان درگيري ميان نمايندگان ترك و فارس در مجلس شده كه باعث گرديد پليس براي پايان دادن به آن وارد صحن مجلس شود، در حالي كه خبرنگاران پارلماني در تهران مي‌گويند اكبر اعلمي موفق شد شعر را تا آخر بخواند و تنها مسئله‌اي كه با آن مواجه شد، تذكر رئيس مجلس بود.» [۱۷]

حالا خود با توجه به شرايط حاكم در فضاي فرهنگي و سياسي كشور ايران قضاوت كنيدكه:

چرا آنها ، آن كاريكاتور را كشيدند؟!

qaynaq:سولدوز خبر



بؤلوم :  

یازار :سالار
تاریخ:سه شنبه 7 شهریور 1391-10:50

تاريخ تركان به روايت نقشه


Dosya:Türk Tarihi M.Ö.3'ncüYY2.jpg

دولت تورك هون در شرق ودر غرب دولت ترك اسكيت.ايشغوز. قرار داشت

Dosya:Türk Tarihi M.Ö.2'nciYY2.jpg

دولت هون توسعه ميابد ودولت ايشغوز در غرب به سمت اروپا حركت ميكند

Dosya:Türk Tarihi M.Ö.1'nciYY2.jpg

دولت هون توسعه يافته و در اين ميان دولت تورك يوچه به وجود ميايد

Dosya:Türk Tarihi MÖ.65 b.jpg

دولت هون تجزيه شده در شرق دولت تورك تابقاچ ايجاد شده  ونيز تركان ووهون تاسيس شده.تركان سين پي در شمال قدرت يافته انددولت هون به سه دولت غربي شرقي وشمالي تبديل شده است تركان ووسون از استقلال برخوردار شده انددر غرب دولت توركان تينگ لينگ وچن گون تاسيس شده

Dosya:Türk Tarihi 1nciYY.jpg

در اين دوران تركان قرقيز در شمال قدرت گرفته و تركان هون بطور كامل تجزيه شده اندودر افغانستان امروزين دولت تورك كوشان ايجاد شده است و در هند اولين دولت ترك به وجود امد

Dosya:Türk Tarihi 2'nciYY.jpg

در اين دوران دولت اق هون تشكيل شد و تركان تينگ لينگ بر وسعت قلمروي خود افزودند

Dosya:Türk Tarihi 300yılı.jpg

توركان يئن چين را به تصرف خود در مي اورند

Dosya:Türk Tarihi yıl400.jpg

 تركان هون وارد اروپا شده امپراطوري هون توسط خاقان اتيلا گسترش ميابد

Dosya:Türk Tarihi 451.jpg

اتيلا قسمت اعظم اروپا راتصرف ميكند تركان اوار جانشين تركان هون در شرق ميشوند تركان تابقاچ چين را به تصرف خود در مياورند توركان اق هون ايران را متعمره خود كرده ودولت ساساني را دست نشانده خود مي كنند

Dosya:Türk Tarihi yıl500.jpg

دولت هون در غرب تجزيه ميشود

Dosya:Türk Tarihi 565.jpg

دولت بزرگ گوگ تورك تاسيس ميشود  و در اطراف اين دولت دولتهاي كوچك تورك نيز تاسيس ميشود

Dosya:Türk Tarihi 600.jpg

 دولت گوگ ترك بزرگترين امپراطوري جهان را تشكيل مي دهد

Dosya:Türk Tarihi 700.jpg

دولت گوگ ترك تجزيه ميشود

Dosya:Türk Tarihi 800yılı.jpg

تاسيس امپراطوري ايغور

Dosya:Hazar Hanlığı 820.jpg تاسيس امپراطوري خزر

Dosya:Türk Tarihi 900yılında.jpg

Dosya:Türk Tarihi 1000.jpg

Dosya:Türk Tarihi 1100yılında.jpg

Dosya:Türk Tarihi 1200.jpg

Dosya:Mongol Empire map.gif

تاسيس امپراطوري مغول بزرگترين امپراطوري تاريخ

Dosya:Türk Tarihi 1300.jpg

 

Dosya:Türk Tarihi 1400.jpg

امپراطوري امير تيمور

Dosya:Delhi Sultanlığı sınırları.jpg

 

خاندان سلطنتي تيموري در هند

Dosya:Türk Tarihi 1500.jpg

Dosya:Türk Tarihi 1600.jpg

Dosya:Osmanlı Devleti'nin Genislemesi.gif

امپراطوري عثماني

Dosya:Türk Tarihi 1700.jpg

اغاز فروپاشيدولتهاي تورك

Dosya:Türk Tarihi 1800.jpg

چين به تصرف تركان منچو در مي ايد

Dosya:Türk Tarihi 1900.jpg

Dosya:Türk Tarihi 1800.jpg

تجديد حيات امپراطوري عثماني

Dosya:Türk Tarihi 1950.jpg

دول ترك محدود به تركيه و مغولستان ميشود

Dosya:Türk Tarihi 2000.jpg

قرن بيست و يكم دوران تجديد حيات توركان

qaynaq:http://turkmurunu.blogfa.com



بؤلوم :  



  • تعداد صفحات :
  • 1  
  • 2